پایهریزی دولتی که هم آزاد و دموکراتیک باشد و همهنگام به اندازه کافی نیرومند باشد تا بتواند امنیت شهروندان را تأمین و از آزادی و حقوق آنان پاسداری کند، نشانه بالاترین سطح توسعهیافتگی و کامیابی سیاسی یک کشور است. کشورهایی که توانستهاند دو عنصر باهمتنش آزادی و امنیت را در یک صورتبندی سیاسی بدست دهند و آن را در عمل اجرا کنند، همچنان در اقلیت هستند
هیچ کشوری این تجربه را نداشته است که در دوران مدرن زیر حکومت روحانیون روزگار بگذراند. شاید ما اولین ملتی باشیم که میتواند نهاد روحانیت را از بین ببرد… کسانی خواهند بود که بخواهند پرسشهای دینی خود را از کسی بپرسند؛ آن دست افراد را دولت باید آموزش دهد. هیچ کس حق ندارد که مدرسهای تاسیس کند که در آنجا چیزهایی تدریس شود که خارج از موازین حکومت سکولار است؛ مثلاً ازدواج با دختر زیر ۹ سال.
بهباورم یک استلزام منطقی بین ایرانگرایی و محو اسلام از ایران وجود ندارد…آن چیزی از اسلام که برای ایرانیان مانده است یک دسته باورهای خیلی عام و تودهای و کوچه بازاری است که همگانی هم نیست. مسألهی نهادهای اسلامی البته یک بحث جدا است. اساسا به نظر من جنبش ایرانگرا نبایستی این دغدغه را داشته باشد که اسلام متمدن میشود یا نه؛ بلاموضوع شده است.
آن چیزی که بسیاری از این جوانان را مقابل دستگاه سرکوب صف میکند همین گفتمان و سیاست ایرانگرا و پهلویگرا است. به جرئت میتوان گفت بسیاری از جوانانی که دل به خیابان میزنند پادشاهیخواه هستند… اگر همین امروز دو گزینه پادشاهی و جمهوری را به انتخاب مردم بگذاریم، مردم گزینه پادشاهی را انتخاب خواهند کرد. این خواست مشترک است که از موانع بسیار مهم مقابل احتمال جنگ داخلی است.
توان موشکی جمهوری اسلامی یکی از پشتیبانهای رژیم برای سیاستهای خارجیاش است و تهدید خارجی جمهوری اسلامی در نسبت مستقیم است با بالارفتن توان موشکیاش. خب این برای ساکنان خاورمیانه خبر خوبی نیست… دقت کنیم که این برنامه موشکی جمهوری اسلامی فقط به جمهوری اسلامی مرتبط نیست بلکه عملا یک نوع بازدارندگی ایجاد کرده برای گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه. پس مسئلهی موشکی جمهوری اسلامی یک مسئلهی منطقهای هم است.
آموزشوپرورش در ایران از آن دست حوزههایی بوده است که جمهوری اسلامی در آن خرج سنگین مالی و عقیدتی برای پیشبرد و نهادینهسازی باورهای ایدئولوژیک خود انجام داده است. اهمیت این حوزه بر اهل فن پوشیده نیست و بر این اساس نیروهایی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و برآمدن نظم نوین در کشور هستند، زمانی میتوانند به این خواست کلان خود ابعادی از اراده لازم را بپوشانند که درباره آموزشوپرورش نیز اندیشیده باشند و درباره آن با اهل فن سخن در افکنده باشند.
نمیتوان به سرنگونی جمهوری اسلامی اندیشید و به برکشیدهشدن گردشگری در ایران نیندیشید. گردشگری برای ایران پساجمهوری اسلامی یک انتخاب نیست؛ یک امر ناگزیر است. هم از لحاظ ظرفیتهای کلان کشور در این حوزه که گردشگری را به ظرفیتی غیرقابل چشمپوشی برای پیشرفت کشور بدل میسازد و هم از لحاظ فرصتهایی که برای ایجاد اشتغال فراهم میکند که این خود رقمزنندهی یک آرامش امنیتی قابلتوجه در کشور خواهد بود.
مدیریت منابع آب در ایران از آن دست مباحثی است که هیچ نیروی دلسوز کشور نمیتواند از آن غفلت کند. بحثی که صرفا جنبههای محیط زیستی ندارد و عمیقا با امنیت و پایداری کشور در سطح کلان نیز گره خورده است. به نظر میرسد نیروهایی که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک نظم نوین، ملی، ایرانگرا و دموکراتیک هستند بایستی بیش از دیگران حامل دغدغههای مربوط به مدیریت منابع آب باشند.
وضعیت اشتغال زنان در ایران نزدیک به فاجعه است. جمهوریاسلامی با اصرار بر روی سیاستهای ضد زن خود، بر رفتار جامعه نسبت به زنان شاغل تاثیر منفی گذاشته است. درباره این وضعیت و راه برونرفت در فردای پساجمهوری اسلامی با «مولود حاجیزاده» حرف زدیم. او که اکنون در نروژ زندگی میکند، در این سالها در حوزه روزنامهنگاری اقتصادی فعالیت کرده بود.
ایدهای که مهدی حاجتی برای کامیابی انقلاب ملی روی آن پافشاری میکند «خرابکاری شرافتمندانه» است. او در یکی توییتهای خود در زمستان ۱۴۰۱ نوشته بود: «فراخوانی همگانی برای خرابکاری شرافتمندانه راهی به پیروزی باز خواهد کرد». او مشخصا خرابکاری شرافتمندانه را شاهراه پیروزی میداند. از آن سو، ایدهای که بابک شکرآبی در این سالها روی آن پافشاری کرده است «خیزش محلهمحور» است.
ایرانیان از دی ۱۳۹۶ تاکنون و در قالب یک انقلاب ملی در پی برانداختن جمهوری اسلامی هستند. بر سر اینکه ایرانیان بیرون چه کمکی به ایرانیان درون کشور میتوانند برسانند همیشه اختلاف نظرهای جدی وجود داشته است. از سه تحلیلگر و کنشگر برجسته برای تاملی بر رابطه درون و برون ایران دعوت کردیم که به این پرسش پاسخ دهند که ایرانیان بیرون کشور مشخصا و به صورت عینی چه کمکهایی میتوانند به پروسه براندازی برسانند؟
گسست از ۵۷ بازگشت ایرانیان به خویشتن است
گفتگوی علیرضا کیانی با شاهین نجفی
ملتی که نشانه و تاریخ و هویت ندارد گم است، مانند بچهای که پدر و مادر خودش را گم کرده است. ما با جمهوریاسلامی بود که نیاکان خود را گم کردیم و تازه میگوییم کو؟ پدر و مادر ما کجا هستند؟ آبا و اجداد ما کجا هستند؟ نشانهها و رسوم ما کجا هستند؟
انقلاب ملی ایران از کجا میآید؟
میزگردی درباره خاستگاه انقلاب ملی ایران
در این میزگرد بحث بر سر انقلاب ملی ایران بود. مشخصا این دغدغه در میان گذاشته شد که انقلاب ملی ایرانیان که از دی ۱۳۹۶ آغاز شده و در دور جدید خود از شهریور ۱۴۰۱، موج سراسری دیگری را تجربه میکند از چه ریشههای گفتمانی - سیاسی برخوردار است و بر این اساس چه مختصات و بایستههایی دارد.
از دیماه دورانساز ۱۳۹۶ ایران وارد یک وضعیت انقلابی شده است. تحولات خیابانی از آن زمان، تمامیت رژیم اسلامی حاکم بر ایران را هدف گرفته است و تمایلات سیاسی خود را در آمال و خواستهایی جستجو میکند که فراتر از ظرفیت جمهوری اسلامی هستند. اکنون که در پاییز ۲۵۸۱ (۱۴۰۱) بسر میبریم، این انقلاب ملی یکی از بلندترین خیزهای خود را برداشته است.
نقشه راه بازسازی اقتصادی ایران در فردای جمهوری اسلامی: از لحظه سقوط تا تثبیت
گفتگوی سعید قاسمینژاد و محمدرضا جهانپرور
در این گفتگو امین سوفیامهر و سعید قاسمینژاد به گفتگو پیرامون سیاست خارجی مطلوب دولت ایران از فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی میپردازند. این دو در این گفتگو تلاش میکنند مختصات این سیاست خارجی را از چشمانداز یک دیدگاه واقعگرایانه و مبتنی بر تامین حداکثری منافع ملی ایران ترسیم کنند. آنها همچنین بسته سیاستی خود درباره چگونگی تنظیم سیاست خارجی، از منظر راست میانه را نیز ارائه میدهند.
نقشه راه بازسازی سیاست خارجی ایران در فردای جمهوری اسلامی؛
صلح مقتدرانه و ثبات منطقهای
گفتگوی سعید قاسمینژاد و امین سوفیامهر
نیازهای ما در امروز قطعا وجوه اشتراکی دارد با کارهای موفقی که در پیش از ۵۷ انجام شد ولی پرسش اصلی این است که کمبودهای آن دوره را چگونه تکمیل کنیم. درواقع آنچه من به جامعه میگویم این است که درک ما فقط بر مبنای آنچه در گذشته رخ داده نباشد بلکه بایستی افراد مسئولیت فردی، سازمانی و سیاسی خود را بشناسند و در روند اداره کشور و در سطوح مختلف، کارها با مشارکت صورت بگیرد.
ایران خانه ماست؛ باید دلسوز آن باشیم
گفتگوی شورای سیاستگذاری «فریدون» با شاهزاده رضا پهلوی
نیازهای ما در امروز قطعا وجوه اشتراکی دارد با کارهای موفقی که در پیش از ۵۷ انجام شد ولی پرسش اصلی این است که کمبودهای آن دوره را چگونه تکمیل کنیم. درواقع آنچه من به جامعه میگویم این است که درک ما فقط بر مبنای آنچه در گذشته رخ داده نباشد بلکه بایستی افراد مسئولیت فردی، سازمانی و سیاسی خود را بشناسند و در روند اداره کشور و در سطوح مختلف، کارها با مشارکت صورت بگیرد.
دفاع از ایرانگرایی از منظر دیدگاههای کارشناسانه
از چهار کارشناس، دکتر محمدرضا جهانپرور، اقتصاددان فدرال رزرو آمریکا، دکتر امین سوفیامهر، تحصیلکرده فلسفه و روابط بینالملل در آمریکا، دکتر ناصر کرمی، متخصص اقلیم و استاد دانشگاه در نروژ و بابک مینا، دانشجوی دکترای فلسفه در مدرسه مطالعات عالی پاریس، در قالب یک میزگرد دعوت کردیم دیدگاهشان را درباره ایرانگرایی در میان بگذارند. این میزگرد با مدیریت علیرضا کیانی، سردبیر نشریه «فریدون» برگزار شد.
ضرورت مشارکت مردم در امور مناطق بر بستر ثبات و یکپارچگی سیاسی
گفتگوی علیرضا کیانی با دکتر رضا تقیزاده
وقتی داریوش اول این نظام اداری ایران را پایه گذاری میکند، برای پاسخ به یک نیاز است. در دوره هخامنشی، ایران بزرگترین امپراتوری وقت را داشته است. این سرزمین وسیع، بدون نظم، قابل اداره نیست. بایستی برای آن فکر درستی کرد. داریوش اول این فکر را پایه میگذارد.
ما نه قربانی هستیم، نه بازنده؛ آبان ادامه دارد و ما در پی پیروزی هستیم
گفتگوی علیرضا کیانی با مهدی حاجتی
اگر ما کمک کنیم که اهالی آبان ذهنیت قربانی و بازنده پیدا نکنند، به جنبشهای دیگر خواهند رسید و اگر در آنها هم سرکوب شوند، اگر به دام ذهنیت قربانی و بازنده نیفتند، میتوانند ادامه دهند، تا لحظهای که کلک سیستم را بکنند. این درسی بود که من از آن استراتژی نجات و در واکنش به قربانی بودن و بازنده بودن گرفتم.
گفتگوی علیرضا کیانی با سعید قاسمینژاد
پهلوی اول دوره تامین امنیت است. دوره ایجاد دولت مقتدر است. دوره پهلوی دوم دوره توسعه اقتصادی است، مدرنسازی فرهنگی است، گسترش آزادیها است و به نظر من به صورت طبیعی شما در دوره پهلوی سوم به سمت توسعه سیاسی و گسترش آزادیهای سیاسی میرفتید که آن روند با فاجعه ۵۷ قطع شد.
پادشاهی پهلوی مدافع آزادی و امنیت زنان بود
گفتگوی علیرضا کیانی با الهه بقراط
پیش از انقلاب من هرگز به عنوان یک زن، چه در دوران دبیرستان چه در دوران دانشگاه، مانعی احساس نکردم. این فقط احساس من نیست. من هرگز احساس نکردم که به عنوان یک زن مانعی بر سر تحصیل و کار من هست. البته در خیابان و کوچه و بازار از طرف جامعه مورد آزار قرار میگرفتم، با همان متلکهایی که گفته میشد و اینطور کارها، اما از جانب حکومت مورد آزار قرار نمیگرفتیم.
بازگشت به مشروطه؛ چرا و چگونه؟
گفتگوی علیرضا کیانی با حجت کلاشی
چرا بازگشت به مشروطه؟ شما میخواهید از مشروطه عبور کنید که به چیز جدید برسید؟ من میگویم چیز جدید درست شده. وقتی یک چیز جدید درست شده شما نمیتوانید با نابود کردن آن چیز جدید، چیز جدید درست کنید. بله حتما میتوان در درون آن اندیشید و آن را نوتر کرد. تمام خوانشهایی که از مشروطه میشود خوانشهای ایدئولوژیک است. در درون خوانشهای ایدئولوژیک میآیند امر جدید را و حوزهای که ما در آنجا تازه، جدید و مدرن شدیم را میکشند و میگویند ما میخواهیم یک چیز تازه بیاوریم. امکانپذیر نیست. در خلاء اینها را میگویند.
در سنت استبداد وجود نفت و تسلط دولت بر آن، دولت را از نظر درآمدی مستقل از مردم میسازد و دولت مستقل از ملت را پدید میآورد. در حالیکه در شکل دموکراتیک، مالیات دهنده حقوق دولت را میدهد. حقوق ملکه و حقوق پادشاه را میپردازد. مفهوم عقبافتاده و وهنآمیز «ولایت» را هم ندارد.
اصلاحطلبی یک چیز آزمودهنشدهای نیست و خب شکست خورده. یعنی همه راهها را ما رفتهایم و شکست خوردهایم. بنابراین امروز دیگر نمیشود گفت که خب یک سری آدم بیکارند، میخواهند براندازی کنند! خیر، براندازی امروز بر فکت مبتنی است.