اهمیت استراتژیک گردشگری فیلم در ایران فردا
بهمن خبیری
اهمیت استراتژیک گردشگری فیلم در ایران فردا
بهمن خبیری
بهمن خبیری
فریدون: گردشگری فیلم، فرصتی استراتژیک برای ایرانِ پس از سرنگونی جمهوری اسلامی بهشمار میرود که میتواند هم به تولید درآمدهای اقتصادی قابل توجه کمک کند و هم تصویر کشور را پس از سالها مدیریت فاجعهبار جمهوری اسلامی بازسازی نماید. با بهرهگیری از مناظر تاریخی و طبیعی ایران و ظرفیتهای سینمایی موجود، این حوزه نه تنها میتواند جذب گردشگران داخلی و خارجی را افزایش دهد، بلکه نقش مهمی در بازآفرینی هویت فرهنگی و حیثیت بینالمللی ایران ایفا میکند. «بهمن خبیری»، با وجود اینکه تحصیلات رسمی او در حوزه گردشگری یا سینما نداشته است، ولی با تتبع و پژوهش شخصی، مطلبی قابل توجه و مستند در زمینه اهمیت استراتژیک گردشگری فیلم آماده کرده است. «بهمن خبیری» فارغالتحصیل دکترای مهندسی شیمی با گرایش محیط زیست از دانشگاه شربروک کانادا است. او هماکنون به عنوان طراح فرآیند در شرکت Pyro Green-Gas در مونترال کانادا فعالیت میکند.
تابستان ۲۵۸۴ (۱۴۰۴)
آغاز
از نظر استراتژیک، گردشگری میتواند منبع مهمی برای ایجاد اشتغال، افزایش درآمدهای ارزی و توسعه زیرساختهای شهری و روستایی باشد. توجه ویژه کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا به توسعه گردشگری به عنوان یکی از اهرمهای استراتژیک برای توسعه اقتصادی و انسانی، قابل توجه و درسآموزی است. دولتهای تایلند، هند، سریلانکا، مالدیو، سنگاپور، مالزی، به طور خاص طرحهای مهمی در زمینه توریسم اجرا کردهاند. اشتغال، درآمد ارزی و کمک به درآمد ناخالص ملی از مزایای فوری گسترش توریسم برای این کشورها بوده است. از منظر امنیتی و دیپلماسی، گردشگری توانسته است به تقویت ثبات سیاسی و کاهش تنشهای منطقهای برای این کشورها کمک کند و اعتبار جهانی برای آنها به همراه بیاورد. کشورهایی که مقصد گردشگری محبوبی محسوب می شوند، معمولا از ثبات اقتصادی و اجتماعی بیشتری برخوردارند.
یک نمونه موردی
در این بستر، مناسب است که به یک نمونه توجه کنیم. سریال «وایت لوتوس» (The White Lotus) که فصل سوم آن به شبکه HBO بازگشته است، در یک هتل لوکس در تایلند اتفاق میافتد. پس از آنکه فصلهای اول و دوم این سریال در هتلهایی در هاوایی و سیسیلی ضبط شد، هر دو جزیره شاهد رشد کم سابقه در درخواستها برای اقامت در آنجا شدند. حالا فصل سوم در جزیرهی رویایی کوساموئی در تایلند اتفاق میافتد که جمعیتی کمتر از ۷۰,۰۰۰ نفر دارد. وقتی تولیدکنندگان شروع به جستجو برای مکان این فصل از سریال کردند، مقامات گردشگری تایلند تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا این تولید تحسینشده را به سواحل خود جذب کنند. کار به جایی رسیده بود که «سیریپاکورن چاو اسموت»، مدیر اجرایی سازمان گردشگری تایلند، اعلام کرد که آنها در تلاشهای خود برای انتخاب شدن به عنوان مقصد جدید این سریال «پیشگام» بودند. آنها حتی به تولیدکنندگان سریال، وعده «تلاش برای کاهش هزینههای بودجهشان» را داده بودند تا بتوانند مقصدی باشند که این سریال درام اجتماعی را به دنیا معرفی میکند. آنها دو نوع تاکتیک برای جذب تولیدکنندگان استفاده کردند: مشوقهای نقدی مانند تخفیف در خریدهای مورد نیاز و همچنین مشوقهای غیرنقدی مانند خدمات رایگان (اقامت، حملونقل و بلیط رایگان). اما یکی از بزرگترین مشوقها این بود که در سال ۲۰۲۲، دولت تایلند به مدت پنج سال مالیات بر درآمد شخصی را برای استعدادهای خارجی لغو کرد؛ به این معنی که ستارههای فصل سوم در طول فیلمبرداری، مالیات تایلندی پرداخت نمیکردند.
با وجود اینکه تایلند مقصد نسبتا محبوبی برای توریسم جهانی است، اما دولت این کشور امیدوار است از موج گردشگری فیلم نیز استفاده کند و مسافران بر اساس مکانهایی که روی صفحه میبینند، تعطیلات بعدی خود را در تایلند رزرو کنند. پژوهشهای جدید در این زمینه هم نشان میدهند که بازاریابی مقصد برای کشورهای سراسر جهان بسیار مهم است. این نوع از بازاریابیها اغلب توسط هیئت گردشگری یک کشور، تأمین مالی میشوند. علی رغم اینکه قسمت عمدهای از این سریال عملاً در ژاپن فیلمبرداری شد، تلاش تایلند برای جذب «وایت لوتوس» نشاندهنده ارزش فوقالعاده گردشگری فیلم به عنوان یک ابزار استراتژیک برای بازاریابی مقصد و رشد اقتصادی است. برآورد میشود که سیستم تشویقی سخاوتمندانه دولت تایلند، موجب صرفهجویی حدود پنج میلیون دلاری برای پروژه «وایت لوتوس» شده است. سیاستهای گردشگری در شرق آسیا را میتوان در شش اصل خلاصه کرد:
۱. شناخت دقیق پتانسیلها: سواحل، فرهنگ، معابد، غذا، طبیعت، و مردم مهماننواز.
۲. سیاستگذاری فعال برای جذب پروژههای فرهنگی-رسانهای مانند سریالهای شبکههای اینترنتی
۳. بستههای مشوق برای تولیدکنندگان خارجی: معافیت مالیاتی، خدمات رایگان، تسهیل مجوزها.
۴. برندسازی مقصد از طریق فرهنگ عامه (Pop Culture) نه صرفاً بروشورهای رسمی.
۵. حمایت دولتی از بازاریابی جهانی: بودجه اختصاصی برای معرفی کشور در سطح بینالمللی.
۶. نگاه استراتژیک به گردشگری به عنوان «ابزار توسعه، دیپلماسی و ثبات سیاسی».
مروری بر نمونههایی دیگر
از دیگر نمونههای پیوند سینما و شکوفایی گردشگری (Film-Induced Tourism) میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نیوزیلند با فیلمهای «ارباب حلقهها» و «هابیت» شاهد افزایش ۵۰ درصد بازدید گردشگران بود. درآمد حاصل از گردشگری سینمایی طی چند سال به صدها میلیون دلار رسید و هزاران شغل در مناطق روستایی ایجاد شد. سریال «بازی تاج و تخت» با فیلمبرداری در کشورهای متنوع از جمله «کرواسی»، «ایسلند»، شمال «اسپانیا» و «ایرلند شمالی» تاثیر قابل توجهی بر صنعت گردشگری این مناطق داشت. در «دوبرونیک» کرواسی، گردشگری بیش از ۴۰ درصد افزایش یافت، تا حدی که دولت مجبور به اعمال محدودیت شد. در ایسلند، بازدید از مناطق سرد و منحصربهفردی مانند «Thingvellir» به شدت گسترش یافت و برای «ایرلند شمالی» بیش از ۲۰۰ میلیون دلار درآمد مستقیم گردشگری به ارمغان آورد.
فیلم «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) در «کانادا»، با به تصویر کشیدن کوهستانهای «آلبرتا»، علاقهمندان به طبیعت و فیلم را به تورهای گردشگری جذب کرد و بازدیدکنندگان منطقه به شکل چشمگیری افزایش یافت. در «ژاپن»، انیمههایی مانند «Spirited Away» که از چشمههای آبگرم «Dogo Onsen» در استان «Ehime» الهام گرفته است، و «Your Name» که به شهر کوچک «Hida» در استان «Gifu» مربوط میشود، صدها هزار گردشگر داخلی و خارجی را به این مناطق کشاندهاند و اصطلاح «Anime Tourism» رسماً در ژاپن شکل گرفت. سریال «آوتلندر» نیز با نمایش مناظر زیبای «اسکاتلند»، گردشگران زیادی را به این کشور جذب کرده است. برخی از مکانهای فیلمبرداری، از قلعههای تاریخی گرفته تا مناظر طبیعی، اکنون به جاذبههای گردشگری محبوب تبدیل شدهاند.
رابطه بین گردشگری، تولیدات فرهنگی، اقتصاد و دیپلماسی دیگر بر کسی پوشیده نیست. تجربه کشورهای جنوب و جنوبشرق آسیا مثل تایلند، مالزی و سریلانکا، نشان میدهد که گردشگری دیگر صرفاً یک صنعت خدماتی نیست، بلکه ابزار توسعه ملی محسوب میشود. این کشورها با شناخت پتانسیلهای طبیعی، فرهنگی و رسانهای خود، توانستهاند اشتغال ایجاد کنند، ارز جذب کنند و چهره جهانی خود را بهبود دهند. مشوقهای اقتصادی، معافیتهای مالیاتی، خدمات رایگان و حمایت لجستیکی برای جذب پروژههای فیلمسازی، نشاندهنده نگاه حرفهای و برنامهریزی شده کشورها به گردشگری فرهنگی و برندینگ است. لغو مالیات برای بازیگران خارجی تصمیمی بسیار جسورانه اما هدفمند بوده است. کشورهایی که مقصد گردشگری هستند، معمولاً چهرهای پذیرا، با ثبات و امنتر در جهان دارند. این نوع تصویرسازی از طریق آثار رسانهای، بخشی از دیپلماسی عمومی یا «soft power» محسوب میشود. این مساله میتواند یک هشدار و تلنگر برای ایران باشد؛ کشوری با ظرفیتهای فوقالعاده در طبیعت و تاریخ و فرهنگ که پشت سد جمهوری اسلامی، از برندینگ جهانی، جذب تولیدات فرهنگی و ابزارهای سیاستگذاریِ خلاقانه محروم شده است.
توجه محمدرضاشاه پهلوی به توسعه صنعت گردشگری
پادشاه فقید ایران، محمدرضا شاه پهلوی، با هدف مدرنسازی کشور و معرفی چهرهای پیشرفته و تاریخی از ایران به جهان، توجه ویژهای به توسعه صنعت گردشگری داشت. او با سرمایهگذاری در زیرساختهای گردشگری مانند ساخت هتلهای بینالمللی، گسترش خطوط هوایی ایرانایر، و بهبود شبکه جادهای، زمینه را برای پذیرش گردشگران خارجی فراهم کرد. از سوی دیگر، با مرمت آثار باستانی و تأسیس موزههای مهم، تلاش کرد میراث فرهنگی ایران را بهدرستی معرفی کند. جشنهای باشکوه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۰، نقطه اوج این سیاستها بود؛ مراسمی که در تخت جمشید برگزار شد و رهبران و خبرنگاران بسیاری از سراسر جهان را به ایران کشاند. این جشنها نه تنها موجب افزایش آگاهی جهانی از تاریخ و تمدن ایران شدند، بلکه تصویری قدرتمند از ثبات و عظمت فرهنگی کشور ارائه دادند. تبلیغات گسترده درباره این رویداد، ایران را بهعنوان مقصدی جذاب در خاورمیانه معرفی کرد. پس از این جشنها، ورود گردشگران غربی به ایران افزایش یافت و صنعت توریسم شکوفاتر شد. این رویکرد، بخشی از استراتژی کلی پادشاه فقید برای پیوند دادن ایران با جهان مدرن بود. هرچند این سیاستها در آن زمان با مخالفتهایی هم روبرو شدند، اما تأثیر مثبت آن بر زیرساخت و جایگاه جهانی ایران در زمینه گردشگری غیرقابل انکار است.
گردشگری فیلم؛ فرصتی درخشان در آینده ایران
با در نظر گرفتن استعدادهای طبیعی، تاریخی و انسانی ایران، «گردشگری فیلم» تنها یکی از فرصتهای درخشان پیش روی کشور را نشان میدهد. این فرصت، در سایهی حذف رژیم جمهوری اسلامی و با حضور یک دولت ملی و مقتدر که بتواند هم امنیت گردشگری را تضمین کند و هم طرحهای تشویقی برای جذب فیلمسازان بینالمللی ارائه دهد، بهطور کامل قابل بهرهبرداری است. با توجه به چشماندازهای منحصربهفرد و مقاصد کمتر شناختهشده ایران، همکاری دولت ملی با فیلمسازان و تولیدکنندگان بینالمللی میتواند پس از خسارات گستردهای که جمهوری اسلامی بر گردشگری وارد کرده است، جذابیت کشور را افزایش دهد و با ایجاد اشتغال، تأمین درآمد ارزی و تقویت درآمد ناخالص ملی، به تحقق برنامههای توسعهای دولت ملی کمک شایانی کند. با پایان یافتن سلطه جمهوری اسلامی و ظهور دولتی ملی و توسعهمحور، کشور ما میتواند با اتکا به تنوع بینظیر جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی خود، به یکی از قطبهای اصلی گردشگری منطقه و جهان تبدیل شود. در ادامه به مواردی اشاره خواهم داشت:
بوشهر؛ دروازه خلیج فارس، با سواحل گرم، معماری بندری خاص، تاریخ دریایی، و موسیقی محلیِ شاد و منحصر بهفرد، ظرفیت بالایی برای گردشگری ساحلی، فرهنگی، و تاریخی دارد. بازار قدیمی بوشهر، محلهی بهبهانیها، قلعه ریشهر، و سازهای کوبهای جنوب (مانند نیانبان) در جذب توریستهای فرهنگی مؤثر خواهند بود. بوشهر میتواند به مرکز جشنوارههای موسیقی جنوبی، جشنوارههای ماهیگیری و غذاهای دریایی، موزههای دریانوردی خلیج فارس و همچنین محل برگزاری ورزشهای آبی و دریایی تبدیل شود.
جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی؛ نگینهای استراتژیک خلیج فارس که علاوه بر اهمیت ژئوپولیتیک، از طبیعت بکر، سواحل مرجانی، و زیستبوم دریایی بینظیر بهرهمندند. در ایران آزاد، با تبدیل این جزایر به مناطق آزاد گردشگری، امکان توسعهی تفریحگاههای دریایی، غواصی، تماشای دلفینها، و گردشگری پایدار فراهم خواهد شد. همچنین، احیای بافت فرهنگی ساکنان بومی و ساخت موزههای تاریخ دریایی، بخشی از بازتعریف هویت این جزایر خواهد بود.
کردستان؛ رنگینکمان فرهنگی ایران، با کوهستانهای سربهفلککشیده، روستاهای پلکانی چون اورامان، پوشش سنتی چشمنواز و رقصهای آیینی، یکی از جاذبههای اصلی گردشگری فرهنگی و بومگردی است. برگزاری فستیوالهای موسیقی کُردی، کوهپیمایی در زاگرس، و توسعه خانههای بومگردی در روستاهای تاریخی، میتواند کردستان را به مقصد محبوب گردشگران داخلی و خارجی بدل سازد.
کرمانشاه؛ دروازه تمدن غرب ایران، با آثاری چون طاقبستان، بیستون، و معبد آناهیتا، یکی از کهنترین پایگاههای تمدنی فلات ایران است. غذاهای سنتی مانند دندهکباب، نان کلانه، و شیرینیهای محلی جاذبهای فرهنگیاند. با بازسازی و بازتعریف این مناطق، کرمانشاه میتواند به مرکز گردشگری تاریخی-باستانی غرب کشور تبدیل شود.
چهارمحال و بختیاری؛ سرچشمه زایندهرود، با دشتهای سرسبز، کوهستانهای مرتفع، عشایر بختیاری با سبک زندگی نیمهکوچنشین، و رودهای پرآب، ظرفیت بالایی در حوزه گردشگری طبیعی و قوممحور دارد. برپایی تورهای اسبسواری در دشتهای لردگان، کوهنوردی، آشنایی با فرهنگ عشایری (تورهای عشایری و همراهی با کوچ عشایر)، و توسعه گردشگری کشاورزی از مهمترین چشماندازهای آینده این منطقه است.
کهگیلویه و بویراحمد؛ طبیعت خام جنوب با جنگلهای بلوط، رودخانههای خروشان، و مناطق کوهستانی زیبا، که برای علاقمندان به طبیعتگردی، کمپینگ، و اکوتوریسم جذاب خواهد بود. شهر یاسوج، بهعنوان دروازه زاگرس، میتواند به قطب گردشگری طبیعت جنوب ایران تبدیل شود. سرمایهگذاری در اقامتگاههای بومگردی، کمپینگ در منطقه دنا، جشنواره عسل طبیعی، و آموزش راهنمایان محلی از اولویتها خواهد بود.
خراسان بزرگ؛ قلب معنویت و تاریخ، شامل استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی هر کدام ظرفیت منحصربهفرد دارند. از حرم امام هشتم شیعیان و بازارهای سنتی مشهد، تا کویر طبس و شهر تاریخی تون (فردوس)، و موسیقی مقامی خراسان شمالی، این منطقه از شرق ایران میتواند همزمان میزبان گردشگران مذهبی، تاریخی، و کویری باشد. احیای مسیرهای کاروانی و کاروانسراهای سنتی، احیای جاده ابریشم (مسیر خراسان به سمت ترکمنستان) و برگزاری تورهای کویرنوردی در ریگجن برای گردشگران ایرانی و خارجی جذابیت مضاعفی ایجاد میکند.
سیستان و بلوچستان؛ یکی از ناشناختهترین و در عین حال غنیترین مناطق ایران از نظر ظرفیت گردشگری، فرهنگی و تصویری است. در واقع، این استان میتواند نگینی پنهان در چشمانداز ایران آزاد آینده باشد. سیستان و بلوچستان، با وسعت پهناور و طبیعتی متنوع و فرهنگ زنده، ترکیبی خارقالعاده از کویر و کوه و دریا را در خود جای داده است. این استان از یکسو با کرانههای بکر دریای عمان و از سوی دیگر با کویرهای رازآلود و کوههای صخرهای، زمینهای بینظیر برای ساخت فیلمهای ماجراجویانه، تاریخی، و حتی علمی-تخیلی فراهم میآورد. قلعهها و معماریهای گلی، مردمان بلوچ با لباسهای رنگارنگ و چهرههای خاص، و سکوت کویری که به روایتهای اسرارآمیز جان میبخشد، باعث میشود سیستان و بلوچستان بهراحتی بتواند به مقصدی منحصربهفرد برای گردشگران و فیلمسازان تبدیل شود. کوههای مریخی در چابهار، با خطوط مواج و اعجابآورشان، یادآور مناظر فیلمهای علمی-تخیلی هستند. ساحل بریس، با صخرههای مرتفع و منظرهی افق باز در کنار دریای عمان، لوکیشنی فوقالعاده برای فیلمهای درام، عاشقانه یا حماسی است. در صورت احیا، تالاب هامون و دریاچهی جازموریان (در فصلهای پربارش)، ظرفیت خلق تصاویر شاعرانه و معلق میان واقعیت و خیال را دارد. غارهای گُوران، تنگ رغز بلوچ و صخرههای صُرمگ، برای فیلمهای اکشن، معمایی و بقا (survival) بینظیرند. لباسهای سنتی زنان بلوچ که از زیباترین و اصیلترین پوششهای سنتی آسیاست، بهراحتی میتواند در تبلیغات گردشگری استفاده شود. موسیقی بلوچ (بهویژه سازهایی مثل دوتار) غنا و عمق به فضاهای صوتی فیلم میدهد. جشنوارههای محلی، آیینهای سوگواری و عروسی، رقص شمشیر و حماسهسرایی شفاهی همه ظرفیتهای زندهای هستند که اگر با احترام، ثبت و بازآفرینی شوند، گردشگر فرهنگی را مجذوب خواهند کرد. اسکلهها و قایقسواری در بندر چابهار و کنارک میتواند جایگزینی خاورمیانهای برای ماجراجوییهای مشابه شرق آسیا باشد. جزیرهی زرّین در نزدیکی گواتر و تماشای دلفینها، سفر به سواحل بینهایت آرام و کمتردد، تجربهای بینظیر برای توریستهای ماجراجو فراهم میآورد. شترسواری در دشتهای اطراف ایرانشهر و سراوان نیز به گردشگری بوممحور و ماجراجویانه در سیستان و بلوچستان عمق میبخشد. در وضعیت کنونی، سیستان و بلوچستان متأسفانه بهدلیل سیاستهای امنیتزده جمهوری اسلامی، همواره از امکانات زیرساختی و توجه رسانهای محروم بوده است. نبود جادههای امن، امکانات اقامتی مدرن، و ترس از ناامنی، باعث شده حتی ایرانیان هم با چشمان بسته از کنار این گنج عبور کنند. اما در ایران آزاد، با سرمایهگذاری هدفمند زیرساختی (جاده، فرودگاه، هتل و راهآهن)، حذف نگاه امنیتی و جایگزینی آن با نگاه توسعهمحور، آموزش نیروهای بومی برای هدایت تورهای فرهنگی و تصویربرداری، و دعوت از مستندسازان، عکاسان و فیلمسازان داخلی و خارجی برای ثبت زیباییهای این منطقه، میتوان سیستان و بلوچستان را بهعنوان یک مقصد ویژه و متفاوت معرفی کرد؛ مقصدی که هم هویت ملی ایران را کاملتر نشان میدهد و هم تصویر بینالمللی آن را انسانیتر و غنیتر میسازد. سیستان و بلوچستان نهتنها میتواند یک مقصد مهم برای توسعهی گردشگری فرهنگی و تصویری باشد، بلکه نمادی از عدالت در سیاستگذاری توسعهی ملی نیز خواهد بود. در ایران آزاد، بازکردن درهای این استان به روی گردشگران و هنرمندان جهانی، یعنی گشودن پنجرهای نو به جهانی عمیقتر و زیباتر از ایران.
ایران یکی از پنج مقصد برتر گردشگری فیلم در خاورمیانه و آسیا؟
در چارچوب برنامهریزی راهبردی برای توسعه گردشگری سینمایی در ایران آزاد آینده، ضروری است از ظرفیتهای طبیعی، تاریخی و انسانی کشور بهرهبرداری هدفمند صورت گیرد. با حذف موانع ایدئولوژیک و ظهور یک دولت ملی کارآمد که بتواند ضمن تأمین امنیت، سیاستهای مشوق و حمایتی را برای جذب فیلمسازان داخلی و بینالمللی به اجرا بگذارد، ایران قابلیت آن را دارد که به یکی از پنج مقصد برتر فیلمبرداری و گردشگری سینمایی در منطقه خاورمیانه و آسیا تبدیل شود. تحقق این هدف نیازمند تدوین یک نقشه راه اجرایی در سطح ملی است؛ نقشهای که با تعیین اولویتها، تخصیص منابع، و طراحی سازوکار همکاری بین دستگاههای فرهنگی، گردشگری، زیرساختی و امنیتی، مسیر رشد پایدار این حوزه را هموار سازد:
گام اول: تأسیس نهاد تخصصی مشترک
تشکیل «مرکز ملی سینما و گردشگری ایران» به عنوان زیرمجموعهای از سازمان گردشگری و تحت سازوکار کابینه در همکاری با وزارت فرهنگ.
تعریف ماموریت مشخص: جذب تولیدات سینمایی، ارائه مشوقهای هدفمند، بازاریابی مقصد، حفاظت از مکانها.
گام دوم: تدوین مشوقهای مالی و حقوقی
اعطای معافیت مالیاتی پنجساله برای پروژههای بینالمللی.
تخفیف در هزینههای اقامت، حملونقل، کرایه تجهیزات، و صدور مجوز.
تأسیس “صندوق حمایت از تولیدات بینالمللی” با امکان سرمایهگذاری مشترک.
تسهیل همکاری میان کارگردانان، فیلمنامهنویسان و عوامل حرفهای سینمای ایران با تهیهکنندگان بینالمللی.
گام سوم: بازاریابی مقصد
همکاری با پلتفرمهای جهانی Netflix ،HBO ،Disney برای انتخاب لوکیشن.
برگزاری سالانه «فستیوال سینمای لوکیشن» در شهرهای تاریخی مانند یزد، اصفهان، تبریز، کرمان.
طراحی کمپینهای دیجیتال با تمرکز بر مناظر خاص ایران در فیلمها و سریالها.
گام چهارم: توسعه زیرساخت و آموزش
ساخت شهرکهای سینمایی مدرن با الهام از Pinewood Studios یا Bollywood.
تجهیز مکانهای تاریخی و طبیعی به امکانات تولید محتوا، تیزر، فیلم و سریال.
راهاندازی دورههای فشرده برای تربیت نیروهای محلی (مترجم، راننده، تدارکات، هماهنگکننده).
گام پنجم: دستهبندی پروژهها بر اساس لوکیشنهای فیلمبرداری
ماسوله، اورامانات، کندوان (برای فانتزی، افسانهای، تاریخی)
کویر لوت، مرنجاب (برای علمیتخیلی)
یزد، کاشان، ابیانه (برای تاریخی و رازآلود)
شمال ایران (برای درام و حماسی)
بندر لافت، قشم، کیش (برای ماجراجویی دریایی)
مثالهای دیگر، در پیوست آمده است.*
سخن پایانی
باید باور داشت که پتانسیل ایران، یک رویا نیست، بلکه یک واقعیت خاموش است. ایران از نظر تنوع جغرافیایی، اقلیم متنوع چهار فصل، بافت تاریخی غنی و چهرههای انسانی متنوع برای داستانپردازی تصویری، یکی از نادرترین سرزمینها در سطح دنیاست. از کویر لوت و کوههای زاگرس گرفته تا سواحل خلیج فارس و جنگلهای هیرکانی، میتوان گفت تقریباً تمام لوکیشنهای موردنیاز ژانرهای مختلف سینمایی در داخل مرزهای ایران وجود دارد.
در یک ایران آزاد، برای موفقیت این طرح، باید مواردی جدی گرفته شوند: ثبات سیاسی و امنیتی، شفافیت مالی و تسهیل بوروکراسی اداری، آموزش و تربیت نیروی بومی حرفهای، حفظ اصالت فرهنگی و احترام به بافت تاریخی مکانها. با یک نقشه راه درست، ایران میتواند لوکیشن جهانی فیلمهای آینده باشد؛ نه صرفاً بهعنوان پسزمینه، بلکه بهعنوان شخصیت زندهای در داستانهای بشری. بدین ترتیب کشور ما میتواند به مقصدی تازه، جذاب و بیرقیب برای فیلمسازی جهانی تبدیل شود، چهره فرهنگی خود را بازآفرینی کند و از طریق تصویرسازی مثبت و الهامبخش، نهتنها گردشگران را جذب کند، بلکه سرمایهگذاری و احترام بینالمللی را نیز جلب نماید. جهان آماده کشف یک «ایران نوین» است؛ ایرانی که روایت خود را با صدایی شفاف، آزاد و خلاقانه بازگو میکند.
***********
*دستهبندی لوکیشنهای ایران برای فیلمسازی و گردشگری فرهنگی
یک. فضاهای سورئال و تخیلی
برای ژانر علمی-تخیلی، فانتزی، آخرالزمانی یا ماجراجویانه
مناسب برای پروژههای شبیه Dune, Mad Max, Interstellar
دو. فضاهای تاریخی و باستانی
برای ژانر حماسی، درام تاریخی و مستند
مناسب برای پروژههایی مثل Gladiator, The Crown, Kingdom of Heaven
سه. طبیعت رویایی و احساسآفرین
برای ژانر عاشقانه، درام خانوادگی، سفرنامهای، مستند طبیعت
مناسب برای پروژههایی مثل Call Me by Your Name, Into the Wild, The Secret Garden
چهار. فضاهای مدرن و شهری
برای روایتهای اجتماعی، جنایی، کمدی یا اجتماعی-سیاسی
مناسب برای سریالهایی شبیه Elite, Money Heist یا مستندهای اجتماعی
پنج. جزایر و سواحل بکر
برای فیلمهای عاشقانه، توریستی، یا ماجراجویانه
مناسب برای پروژههایی مثل The Beach, Eat Pray Love یا Lost in Translation
شش. تطبیق مناطق ایران با نمونههای موفق گردشگری سینمایی جهان