ایران در پیچ تند تاریخی
محمدرضا جهانپرور، بورقان نظامی نرجآباد و سعید قاسمینژاد
ایران در پیچ تند تاریخی
محمدرضا جهانپرور، بورقان نظامی نرجآباد و سعید قاسمینژاد
فریدون: در این یادداشت کوتاه دکتر محمدرضا جهانپرور و دکتر بورقان نظامی نرجآباد، دو اقتصاددان برجسته ایرانی همراه با دکتر سعید قاسمینژاد، عضو شورای سیاستگذاری «فریدون» و دکترای اقتصاد مالی، به نزاع اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل میپردازند و ضمن تبیین شرایط حساس کشور، به تحلیل گزینههای ممکن برای وضعیت کنونی میپردازند. آنها انقلاب مشروطهی ایران و آنچه در آن تجربهی تاریخی گذشت را درسی گرانبها برای وضعیت امروز ایرانیان میدانند. تجربهای که با توجه به حضور تمامقد شاهزاده رضا پهلوی در جایگاه رهبری انقلاب ملی، امری در دسترس و ممکن است.
سعید قاسمینژاد، بورقان نظامی نرجآباد و محمدرضا جهانپرور
۲۸ خرداد ۲۵۸۴ (۱۴۰۴)
در شرایطی که ایران فاقد هرگونه دفاع هوایی موثر است، فرماندهان سپاه پاسداران انقلاباسلامی خودشان و جانشینانشان به هلاکت رسیدهاند، و ایالاتمتحده آمریکا با اعلام کفایت مذاکرات {و آغاز مداخله نظامی؟} خواهان تسلیم بلاشرط جمهوریاسلامی شده است، سه گزینه ممکن برای روزهای آینده وجود دارد: اول، خیزش عمومی مردم و سقوط جمهوریاسلامی؛ دوم، انتقال قدرت موثر در درون جمهوریاسلامی از خامنهای به ائتلافی که میتواند شامل سپاهیان، «اصلاح»طلبان، و حتی جمعی از ۵۷یهای خارج از حکومت باشد و پذیرش تسلیم توسط این ائتلاف جایگزین؛ سوم، بقای حاکمیت مجادلهجو ولایت فقیه و رسیدن حملات هوایی به مرحله نابودی زیرساختهای انرژی، ارتباطات، و حملونقل.
تحقق گزینه سوم، خیال دشمنان خارجی جمهوریاسلامی را از بابت خطرآفرینی برایشان تا مدتی شاید حتی طولانی آسوده خواهد کرد. با ناتوان شدن جمهوری اسلامی از ماجراجویی خارجی، آزار این نظام کاملا بر مردم ایران متمرکز شده و انتقام شکست خود را از عموم ایرانیان مخصوصا مخالفانشان خواهد گرفت. ابعاد فاجعهبار چنین پیامدی دههها فلاکت گریزناپذیر برای ایرانیان خواهد بود.
محقق شدن گزینه دوم، ممکن است در کوتاهمدت عدهای را تا حدی راضی کند، و حتی چنین تحولی را به نام «اصلاح واقعی» و «درونزا» در چارچوب جمهوریاسلامی جا بزنند. اما واقعیت این است که پیامد این گزینه چیزی نخواهد بود جز تکرار رویه فرسایشی «اصلاحات» ظاهری برای خرید زمان و تحصیل امکانات لازم برای دور جدیدی از ماجراجوییهای ۵۷ی. در نهایت چنین رویدادی تنها به تداوم اداره کشوری بزرگ به دست جماعتی ناتوان و بیصلاحیت منجر خواهد شد و حاصلی جز فرسایش سرمایههای مادی و اجتماعی ایران نخواهد داشت.
گزینه اول، تنها راه برگرداندن کشور به ریل توسعه و تبدیل دوباره ایران به کشوری نرمال است. اما در شرایطی که تهران از جمعیت خالی شده و ساکنان باقیمانده کمتر از منازلشان خارج میشوند، حتی با وجود تضعیف دستگاه سرکوب رژیم، امکان آغاز خیزشی فراگیر در این شهر به شدت کاهش یافته است. اینجاست که درسگرفتن از تجربه انقلاب مشروطه و آغاز خیزش فراگیر مردم در اقصی نقاط ایران، از تبریز تا زاهدان، از مشهد تا اهواز، از بندرعباس تا بندر انزلی، از شیراز تا شهرکرد، از اصفهان تا سنندج، اهمیتی دوچندان یافته است.
فرصت مردم ایران برای عبور موفقیتآمیز از این پیچ تند تاریخی بسیار تنگ است. اگر خواست مردم ایران رسیدن به زندگی شرافتمندانه در آیندهای نزدیک است، رهبری توانا و با برنامه برای تحقق این هدف آماده است. با هدایت شاهزاده رضا پهلوی ایران نه دچار جنگداخلی و بیثباتی خواهد شد و نه برای همسایگانش منشا ناآرامی. انتخاب درست و طبیعی، روشن است. نسلهای آینده ایرانیان ما را بر اساس تصمیم امروزمان قضاوت خواهند کرد.