نان، نفس و بیداری
منصور جعفری
نان، نفس و بیداری
منصور جعفری
مهر ۲۵۸۴ (۱۴۰۴)
فریدون: منصور جعفری از آن دسته از هنرمندان نامآشنای ایرانی است که دغدغههای اجتماعی و سیاسی پررنگی دارد و علیرغم سالها زندگی در بیرون از کشور، خود را با رنج ملت ایران در درون کشور، همبسته میبیند. بر این اساس نشریه «فریدون» این افتخار را پیدا کرده است که متنی کوتاه و عاطفی از ایشان پیرامون رنج ملت ایران ذیل سلطهی جمهوری اسلامی و ضرورت خیزش علیه ستم منتشر کند
يه پدرِ خسته، داره تو صف نون مىايسته
يه مادر، تو ذهنش خريد آشپزى و اجاره رو حساب میكنه
يه پسر، با لبخندِ مجازى از شرمندگی واقعى فرار میكنه
يه دختر، آيندهشو تو سايهها گم كرده
ما ملتى هستيم كه خستهايم، اما تسليم نه
دروغ به ما حكومت كرد، اما درون ما را فتح نكرد
تورم رو به تنمون دوختن، اما لباس عزت رو هنوز در نياورديم و آن روز كه ملت بيدار شود،
ديگر هيچ شب تاريكى جرات ماندن ندارد
مىگن قراره چند تا صفر از پول ملى كم كنن انگار با پاك كردنِ عددها، دردها هم كم مىشن
اما حقيقت اينه كه هر چى صفرها رو كم كردن
صفر سفرههاى مردم بيشتر شد
يه بازى قديمیست؛ با دستِ راست دلخوشى میدن با دستِ چپ جيب مردم رو خالى مىكنن
حكومتى كه نان رو از سفرهها برد
حالا داره با سرعت جان رو از تنها میبره
نه دادگاه، نه وكيل، نه صداى دفاع
فقط حكم، فقط طناب، فقط ترس اين اعدامها عدالت نيستند؛
پوسترهاى وحشتاند كه حكومت چسبونده به ديوار ذهن مردم
مىخوان اميد مردم را خفه كنن
اما خبر ندارن كه ملتى كه خواب رو از چشماش گرفتن
ديگه از مرگ نمىترسه
ترس واقعى آنجاست، آن بالا، پشت ميزهايى كه از لرزش ملت خالى میشن
روزى كه ملت بيدار شود
هيچ طنابى به گردنش نمىافتد
بلكه به ديوار ظلم برمىگرده
انقلاب بعدى ايران نه با تفنگ، كه با فهم به دنيا مياد؛
با فهم اينكه هر جا مردم از هم دور شوند، اين حكومت قد مىكشد
با فهم اينكه قدرتِ مردم از ماشينِ جنايتِ جمهورى اسلامى خيلى بيشتر است
و روزى میرسه كه نان روى سفره از شرم نجات پيدا كنه
كه هيچ مادرى قبض رو با ترس باز نكنه
و هیچ پدرى شب رو با بغض تموم نكنه
ملتِ ما فقير نيست؛ از دزدى و دروغ خستهست
و وقتی خستگی به بيدارى برسد،
آن روز ما تازه معنی «انقلاب» رو مىفهميم
و هيچ قدرتى نمیتونه جلوش بايسته
پاينده باد ايران