پروژه شکوفایی ایران؛ نمونهای خوب از چارچوب «بحران-بازسازی-تغییر»
الن بستاکیان
پروژه شکوفایی ایران؛ نمونهای خوب از چارچوب «بحران-بازسازی-تغییر»
الن بستاکیان
آبان ۲۵۸۴ شاهنشاهی
فریدون: الن بستاکیان دکترای خود در رشتهی مدیریت بازرگانی را از دانشگاه بارسلونا دریافت کرده است و نویسندهی کتاب Change Excellence Officer میباشد. در حوزه مدیریت تغییر او به دولتها در کانادا و سازمانهای بزرگ مشاوره داده است. بستاکیان دورههایی در حوزههای مختلف مدیریتی و علوم استراتژی را در در انجمنها و دانشگاههای معتبر دنیا گذرانده است. بستاکیان در این یادداشت با بهرهگیری از مدل «بحران-بازسازی-تغییر»، به تحلیل «پروژه شکوفایی ایران» میپردازد و این پروژه را نمونهای خوب در قالب آن چارچوب تحلیلی ارزیابی میکند.
چکیده
ایران در آستانهی نقطهای تاریخی و انسانی قرار گرفته است. اما تجربهی برخی ملتها نشان میدهد که دوران پس از فروپاشی حکومتها، بهجای بازسازی، با آشفتگی همراه میشود. چارچوب «بحران-بازسازی-تغییر» رویکردی نظاممند و انسانمحور برای احیای ملی ارائه میکند.
این مقاله نشان میدهد چگونه این چارچوب میتواند در ماهها و سالهای نخست پس از شکلگیری نظام جدید، مسیر بازسازی ایران را هدایت کند. مقاله توضیح میدهد که اصول این چارچوب در طراحی یکپارچهی «مرحلهی اضطراری» در قالب «پروژه شکوفایی ایران» به روشنی دیده میشود؛ یعنی پیوند میان ثبات، اصلاح و تابآوری.
نتیجهگیری این است که «پروژه شکوفایی ایران» نقشه راهی منسجم برای گذار ایران از بحران به بازسازی پایدار فراهم میکنند.
ملتی در آستانهی دگرگونی
آیندهی ایران صرفا تنها به پایان حکومت کنونی وابسته نیست، بلکه به چگونگی مدیریت ماههای پس از آن نیز بستگی دارد. فروپاشی رژیم کنونی، قطع ارتباطات و فرو ریختن نظام اطلاعاتی از جمله پیامدهای محتمل آن دوران است.
برای عبور از چنین شرایطی، ایران به یک سازوکار علمی و ساختاریافته نیاز دارد تا بتواند از ثبات اضطراری به نوسازی واقعی گذر کند.
چارچوب بحران-بازسازی-تغییر، مدلی جامع است که مدیریت بحران، رهبری تغییر و بازسازی ملی را در قالب یک نظام واحد بههم پیوند میدهد. این مدل بر این باور است که بازسازی پس از بحران یک مرحلهی کوتاه نیست، بلکه فرایندی پیوسته است: از پیش از بحران آغاز میشود، در هنگام فروپاشی شدت میگیرد، و در دوران بازسازی به ثبات میرسد.
این چارچوب با ترکیب روشهای علمی مدیریت تغییر، اصول رهبری در بحران و برنامهریزی بازسازی، به دولتها و نهادهای مدنی کمک میکند تا همزمان اعتماد عمومی، نهادهای کارآمد و تابآوری اجتماعی را احیا کنند.
در این دیدگاه، بازسازی ملی صرفا تعمیر ساختمانها یا وزارتخانهها نیست، بلکه بازآفرینی رفتار رهبری، مشارکت مردمی و طراحی نهادی جدید است.
از آتشنشانی تا ملتسازی
پاسخهای سنتی به بحران معمولا بر کنترل متمرکزند؛ مانند کاهش خشونت یا برقراری خدمات حیاتی. این اقدامات گرچه لازماند، اما اغلب به اصلاحات پایدار منتهی نمیشوند. پس از گذر از بحران، مراکز قدرت جدید شکل میگیرند و جهتگیری اصلاحات ممکن است از میان برود.
چارچوب بحران-بازسازی-تغییر، این الگوی گسسته را با مدلی از بازیابی پیوسته جایگزین میکند. در این الگو، تصمیمهای سریع در دوران تثبیت اولیه باید با نگاه به مشروعیت و پایداری آینده اتخاذ شوند.
هر اقدام فوری، از بازگشایی بانکها تا مدارس، باید نخستین آجر بازسازی تلقی شود، نه وصلهای موقتی.
همسویی «پروژه شکوفایی ایران»
بخش «مرحله اضطراری» در «پروژه شکوفایی ایران» نمونهای برجسته از اجرای عملی همین فلسفه است. ساختار این پروژه بر اصل «پیوستگی میان بحران و بازسازی» استوار است.
«پروژه شکوفایی ایران» از تثبیت فوری تا نوسازی صنعتی امتداد دارد و منطق چرخهای مشابهی را دنبال میکند: ارزیابی، اقدام، بهبود و پایدارسازی.
تمرکز آن بر حفظ کارکردهای حیاتی و تداوم حکمرانی، کاملا با مراحل آمادگی و تثبیت در چارچوب بحران-بازسازی-تغییر همسو است و اطمینان میدهد که اقدامات اضطراری، پایهی اصلاحات بلندمدت را میسازند.
الگوهای انتقال حقوقی و آموزشی در این پروژه نیز با رویکرد انسانمحور این چارچوب هماهنگاند؛ یعنی شفافیت، مشارکت و پاسخگویی در دل هر اصلاح جای دارند، نه در حاشیهی آن.
در واقع، این چارچوب را میتوان نظام رفتاری و زیربناییِ سیاستگذاری در «پروژه شکوفایی ایران» دانست؛ مسیری همزمان از بحران ملی به بازسازی منسجم.
مسیر چهارمرحلهای نوسازی ملی
کاربرد چارچوب بحران-بازسازی-تغییر در ایران را میتوان در چهار مرحله خلاصه کرد:
۱. آمادگی: شناسایی آسیبپذیریها و ایجاد مراکز هماهنگی مشترک.
۲. تثبیت: انجام عملیات اضطراری همراه با ارتباط شفاف و یادگیری روزانه.
۳. بازسازی: نوسازی ساختار حکمرانی، زیرساختها و هویت ملی از طریق همکاری میان بخشها.
۴. تابآوری: نهادینهسازی ارزشها و رفتارهای نوین از راه آموزش مدنی، پاسخگویی و بازخورد مردمی.
این فرایند انعطافپذیر است؛ رهبران میتوانند بسته به شرایط، میان مراحل جابهجا شوند، بیآنکه مسیر کلان بازسازی گم شود.
مدیریت احساس، مقاومت و امید
دگرگونی پس از سرکوب طولانی، پیش از آنکه روندی فنی باشد، تجربهای احساسی است. مردم با اندوه، بیاعتمادی و خاطرات تلخ از بیعدالتی روبهرو هستند.
«پروژه شکوفایی ایران» هم راستا با این چارچوب، با تاکید بر شفافیت و مشارکت، از دانش روانشناسی بحران برای بازسازی اعتماد از راه گفتوگو و ارتباط صادقانه بهره میگیرد.
در این رویکرد، مقاومت برخی گروهها نه مانع، بلکه منبع آگاهی است: باید دید چه کسانی و چرا مقاومت میکنند، چه از ترس از دست دادن هویت فعلی، چه از بیم بیکاری، تا بتوان سیاستهایی طراحی کرد که ترس را به همکاری تبدیل کند.
نهادهایی که میآموزند
یکی از ویژگیهای ممتاز «پروژه شکوفایی ایران»، درک اهمیت یادگیری مداوم در بازسازی پایدار است.
این چارچوب، هر تصمیم اجرایی را به فرصتی برای یادگیری تبدیل میکند. ساختار میان-بخشی (اتصال میان بخشها) در «پروژه شکوفایی ایران» نیز جریان آزاد داده و تجربه میان وزارتخانهها و نهادهای مدنی را تسهیل مینماید.
نتیجه، شکلگیری دولتی یادگیرنده است: دولتی که بر پایهی شواهد تصمیم میگیرد، عملکرد را میسنجد و اصلاح میکند. در آینده، این الگو میتواند به نخستین سامانهی دانش تابآوری ملی در ایران تبدیل شود.
از بقا تا شکوفایی
تولد دوباره ایران به سرعتی بستگی دارد که در آن اقدامات اضطراری به حکمرانی مشارکتی بدل شوند. چارچوب بحران-بازسازی-تغییر که در «پروژه شکوفایی ایران» هم میبینیم، رکن اصلی این مسیر است: روشها و رفتارهای تغییر و سیاستها و نقشههای نهادی را ارائه میدهد.
ایران میتواند از مرحلهی بقا به دوران آزادی پایدار گذر کند، با بازتعریف رابطهی میان دولت و جامعه.
مرحله اضطراری «پروژه شکوفایی ایران» تنها یک برنامه نیست؛ بلکه بنیانی برای همبستگی ملی است. پیوندی میان اقدام فوری و اصلاح پایدار که نشان میدهد راه نوسازی ایران از علم، مشارکت مردمی و مدیریت خردمندانه میگذرد.
****
* این متن، برگردان فارسی یادداشتی است که نویسندگان پیش از این در «IJPDCM» منتشر کرده بود: https://ijpdcm.com/2025files/ijpdcm_02__11.pdf