«فریدون» به ایستگاه ۱۰ رسید. طی این مسیر که از ۴ سال پیش و از بهار ۲۵۸۰ شاهنشاهی (۱۴۰۰) آغاز شده بود بدون هیچگونه اغراق و تعارفی ممکن نبود مگر با پشتیبانی شگفتانگیزی که از مخاطبان خود دریافت کردیم. همان مخاطبان گرانقدری که انقلاب ملی ایران را به بار آورده بودند؛ انقلابی که حس میکردیم در فضای فکری و تحلیلی ایرانی، تبیینی راستین از آن صورت نمیگیرد و مبارزان فداکار و میهنپرست آن، پیامبرانی وفادار و همدل ندارند. نکتهای که سعید قاسمینژاد - که ایدهی «فریدون» را اساسا به او به میان آورد - یک سال بعد در بهار ۲۵۸۱ (۱۴۰۱) آن را در گفتگویی چنین بیان کرد: «من فکر میکنم این خیلی مهم است که به این صدایی که در فضای ایران طنین افکنده گوش کرد، به این رعد و برقی که هر از چندی آسمان ایران را روشن میکند و جهت راه را روشن میکند توجه کرد. صدا و نوری که در دی ۹۶ دیدیم، در آبان ۹۸ دیدیم. وظیفه ما این این است که راوی این صدا باشیم، این حرفها را مدون کنیم. نگذاریم که این جماعت به اصطلاح روشنفکر و در عمل تبهاندیش و دونمایه این صداها را به عنوان اینکه نظریهای پشت آن نیست، اندیشه عمیقی پشت آن نیست تحقیر کنند. نشان دهیم که پشت تک تک این شعارها تجربه و اندیشه عمیقی نهفته است».
بر این اساس بود که با پشتیبانی بیدریغ سازمان نوفدی (NUFDI) و مدیران میهنپرست آن، تلاش کردیم فضایی فراهم کنیم برای روایت کارشناسانی که تعهد داشتند که برای صدای خیابان، راویانی راستگفتار باشند. بیتعارف و بیفروتنی نالازم، میتوان گفت ناموفق نبودیم؛ از بهار ۲۵۸۰ تا به اکنون که در تابستان ۲۵۸۴ (۱۴۰۴) بسر میبریم توانستهایم با بیش از ۹۰ کنشگر و تحلیلگر همکاری کنیم؛ از مقالات بلند و کوتاه گرفته تا میزگردها و گفتگوهای نوشتاری و تصویری. با تاکید بر اینکه «فریدون» به ادای «بیطرفی» مبتلا نبود و نیست و اصراری به دعوت از «همه» نداشت و ندارد. برای «فریدون» این یک اصل بنیادین بود که آنان که طرف همکاری و گفتگوی «فریدون» قرار میگیرند بایستی پیشاپیش پشت سه خط قرمز قرار داشته باشند؛ تمامیت ملی و سرزمینی ایران، عدم مماشات با جمهوری اسلامی، عدم آلودگی به پهلویستیزی. به بیان دیگر «فریدون» از همکاری با کسانی که در تمامیت کشور تردید داشتند، با براندازی جمهوری اسلامی همدل نبودند و به پهلویستیزی مبتلا بودند، ناتوان بود و این ناتوانی را همچنان با خود حمل میکند. این خطوط قرمزی بود که «فریدون» از ملت ایران آموخته بود و حال که قرار بود بازتاب صدای آنان باشد بایستی به خطوط قرمز آنان نیز در عمل و نه صرفا در ادعا، احترام میگذاشت. اینگونه بود که افتخار همکاری و گفتگو با کسانی را یافتیم که بسیاری از آنان خود حاملان و بلکه آموزگار امر ملی هستند و در تبیین موضوعات بر اساس اصول ملی، نکات فراوانی به دستاندرکاران «فریدون» و مخاطبان آن آموزاندند. در اینجا جا دارد دگرباره سپاسگزاری ژرف «فریدون» از شخص شهریار ایران، شاهزاده رضا پهلوی را دگرباره بیان بداریم که یک بار در گفتگویی نوشتاری در شماره چهارم «فریدون» و بار دیگر نیز در گفتگویی تصویری و با حضور در کانال یوتیوب «فریدون»، وقت ارجمند خود را در اختیار ما قرار دادند و بر اعتبار «فریدون» افزودند.
حال که در ایستگاه دهم قرار داریم خوب است به سیاق نوبتهای پیشین معرفی کوتاهی نیز از این شماره صورت دهیم؛ در آغاز این شماره، «علیرضا کیانی»، سردبیر «فریدون»، دیدگاه خود از نسبت امر ملی و نیروی خارجی را به میان میآورد و تلاش میکند بر اساس چشماندازی که «جواد طباطبایی» ارائه میدهد از چگونگی مواجههی نیروی ملی با عاملیت خارجی در شرایط سلطهی جمهوری اسلامی بنویسد. در ادامه به انقلاب ملی ایران پرداختیم و بنا بر احساس وظیفهی میهنی، این پدیدهی ارجمند را دگرباره دستمایهی اصلی تاملات این شماره از «فریدون» قرار دادیم. به ویژه که در اَمرداد ۲۵۸۴ شاهنشاهی در مونیخ شاهد رخدادی خاص بودیم؛ برگزاری «همایش همکاری ملی برای نجات ایران» با میزبانی شهریار ایران، شاهزاده رضا پهلوی، و متعاقب آن، انتشار «دفترچه دوران اضطرار» در قالب «پروژه شکوفایی ایران». بر این اساس بود که «آرمیتا هومان»، «امیرسالار خسروی»، «احمد عشقیار»، «آزاد شاهرخی»، «راضیه شاهوردی»، «کتایون هاشمین»، «هاله رامندی»، «احسان شواربی» و «بهمن خبیری» به «فریدون» محبت ورزیدند و دیدگاههای خود پیرامون همایش ایرانگرایان در مونیخ، شعارهای انقلاب ملی، «پروژه شکوفایی ایران»، بازسازی ایران، و گفتمانهای رقیب را در قالب گفتگو، مقاله و میزگرد با «فریدون» در میان گذاشتند. در کنار آنها، «فریدون» چون نوبتهای پیشین تلاش کرد تا جایی که امکان دارد میهنپرستان کاربلد و اندیشمند را به تولید تامل فرا بخواند. بر این اساس بود که با «وحید بهمن» پیرامون نسبت سیاسی - گفتمانی جمهوری اسلامی با تجزیهطلبی به گفتگو نشستیم، «مصطفی رشیدی» از مصیبت انسان ایرانی در تثلیث «ملا، چپی، مجاهد» نوشت، با «سلی شاهور» از نسبت ایران و اسرائیل در پهنه تاریخ و ایدئولوژی گفتگو کردیم، «سارا ارسالی» به روایت رنج مشترک زنان ایرانی و اسرائیلی پرداخت، «نیما قاسمی»، یکی از اساطیر پنجاهوهفتیها، «جلال آل احمد» را به زیر ساطور نقد خود برد، «بهزاد مهرانی» از ابتلایی به نام «آرمان فلسطین» در درازای تاریخ معاصر ایران نوشت، «البرز زاهدی» به توضیح ایده پادشاهی در ایران در بستر نظریات «راینهارت کوزلک» پرداخت، و «احمد میرزایی» از چگونگی تاثیرگذاری نگاه تاریخی بر کنشگری سیاسی با ما به گفتگو نشست. از همه این نویسندگان و گفتگوشوندگان که در پرباری شماره ۱۰ از «فریدون» کوشیدند، بسیار سپاسگزاریم.