در هم شکستن تجارت نفت جمهوری اسلامی: راهی به سوی فشار حداکثری*
مارک دوبوویتز و سعید قاسمینژاد
در هم شکستن تجارت نفت جمهوری اسلامی: راهی به سوی فشار حداکثری*
مارک دوبوویتز و سعید قاسمینژاد
فریدون: مارک دوبوویتز مدیرعامل «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و سعید قاسمینژاد مشاور ارشد این بنیاد است. این دو در این یادداشت بر لزوم بازگشت دولت ترامپ به سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی تاکید میکنند و آن را کمک به ملت ایران در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی ارزیابی میکنند
اسفند ۲۵۸۳ (۱۴۰۳)
«اسکات بسنت» وزیر خزانهداری دولت ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۱۴ فوریه ۲۰۲۵ گفت: «ما متعهد هستیم که ایرانیها را به سطح صادرات نفت ۱۰۰ هزار بشکه در روز بازگردانیم.» او افزود: «اگر ما [ایران] را به سطح دوره اول ترامپ بازگردانیم، فکر میکنم آنها در تنگنای شدید اقتصادی قرار خواهند گرفت.» در حالی که اظهارنظر اول بسنت ممکن است بیش از حد جاهطلبانه باشد، اظهارنظر دوم او دقیق است.
سال مالی ایران از ۲۱ مارس آغاز میشود. هر سال، نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم مقدار نفتی که ایران باید صادر کند و هم قیمتی که برای تأمین هزینهها و تعادل بودجه نیاز دارند را تخمین میزنند. برای سال آینده، ایران پیشبینی میکند که روزانه ۱.۸ میلیون بشکه نفت صادر کند. کاهش قابل توجه در صادرات نفت میتواند بودجهی جمهوری اسلامی را متلاشی کند و با توجه به وابستگی جمهوری اسلامی به صادرات نفت، کشور را به سمت رکود اقتصادی سوق دهد. رکود اقتصادی به نوبه خود درآمدهای مالیاتی و تعرفهای را کاهش میدهد، منجر به کسری بودجه میشود و تورم را تسریع میکند، و ممکن است یک چرخه مرگبار اقتصادی ایجاد کند.
به دلیل اجرای ضعیف تحریمها توسط دولت بایدن، و با فرض اینکه مقامات جمهوری اسلامی تخفیف ۱۰ تا ۲۰ درصدی نسبت به قیمت معیار برنت ارائه دادهاند تا خریداران را به پذیرش ریسک دور زدن تحریمها تشویق کنند، در دوره بایدن، جمهوری اسلامی بین ۱۳۰ تا ۱۴۶ میلیارد دلار نفت خام صادر کرده است. علاوه بر این، جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار کالا و خدمات صادر کرده است. علیرغم این درآمد سرشار، سوءمدیریت جمهوری اسلامی هزینه دارد؛ ایران از تورم بالا رنج میبرد و با قطعی گسترده برق، کمبود گاز طبیعی و کاهش سریع ارزش پول خود مواجه است.
هنگامی که رئیس جمهور دونالد ترامپ در آوریل ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، به خریداران نفت از جمهوری اسلامی یک سال فرصت داد تا واردات نفت از ایران را متوقف کنند. در ماه می و ژوئن ۲۰۱۹، صادرات ایران به کمتر از ۴۰۰,۰۰۰ بشکه در روز کاهش یافت. از ماه می ۲۰۱۹ تا ژانویه ۲۰۲۱، زمانی که فشار حداکثری حاکم بود، تهران به طور متوسط حدود ۸۰۰,۰۰۰ بشکه نفت در روز فروخت. بازگرداندن صادرات نفت تهران به این سطح، نشاندهنده کاهش ۵۵ درصدی درآمد مورد انتظار آن از صادرات نفت خواهد بود.
دادههای سازمان «متحد علیه ایران هستهای» نشان میدهد که ایران در ژانویه روزانه ۱.۳۸ میلیون بشکه صادر کرده است. منابع دیگر، این صادرات را کمتر تخمین میزنند. اما منابع متفاوت تاکید میکنند که در ژانویه ۲۰۲۵ نسبت به میانگین سهماههی چهارم ۲۰۲۴، بین ۹ تا ۱۹ درصد کاهش در صادرات رخ داده است. نشانههای اولیه از ماه فوریه الگوی مشابهی را نشان میدهند و حاکی از آن هستند که فعالان بازار با دقت اظهارات ترامپ و وزیر خزانهداری او را ارزیابی میکنند. با این حال، متقاعد کردن قاچاقچیان نفت به ترک این تجارت پرسود نیازمند چیزی بیش از کلمات تند است.
تاکنون، ایالات متحده بر شرکتهای صوری و کشتیهای درگیر در تجارت غیرقانونی نفت تمرکز کرده است، اما میتواند و بایستی بسیار فراتر رود. برای مقابله با قاچاقچیان، ایالات متحده باید شرکتهای صوری که به عنوان واسطه برای خرید، فروش و انتقال پول عمل میکنند؛ تانکرها؛ شرکتهایی که مالک یا اپراتور کشتیها هستند؛ بیمهگران آنها؛ بنادر و اپراتورهای بندر؛ تأسیسات ذخیرهسازی نفت؛ مصرفکنندگان نهایی مانند پالایشگاههای کوچک چینی؛ و بانکها و سایر مؤسسات مالی که تجارت و تراکنشها را تسهیل میکنند تا پول به خزانه جمهوری اسلامی بازگردد را هدف قرار دهد. خزانهداری همچنین باید همه اعضای هیئت مدیره، مدیران اجرایی و سهامداران عمده شرکتهایی که تجارت دور زدن تحریمها را تسهیل میکنند، تحریم کند.
بسیاری از کشورها نفت ایران را میخرند، احتمالا با این باور که ایالات متحده چشمپوشی خواهد کرد. در سالهای اخیر، آنها اشتباه نکردهاند. دولت بایدن بنادر ۲۸ کشور را که نفت خام و محصولات نفتی ایران را میفروشند شناسایی کرده است؛ نه تنها چین، که خریدار اصلی نفت ایران است، بلکه سنگاپور، امارات متحده عربی و مالزی. وزارت امور خارجه باید به این دولتها اطلاع دهد که تحمل ایالات متحده به پایان رسیده است.
مسئله تنها منفعت اقتصادی رژیم اسلامی از قاچاق نفت نیست، بلکه امنیت ملی منطقهای و ایالات متحده مطرح است. نهادهای مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس آن بر تجارت غیرقانونی نفت ایران تسلط دارند و فعالیتهای تروریستی سپاه به صورت مستقیم از این تجارت تغذیه میشوند. مقامات آمریکایی باید هرگونه تامینکننده مالی سپاه را به عنوان جنگجوی دشمن در نظر بگیرند، و با آنها آنگونه برخورد کنند که با حامیان مالی داعش یا القاعده برخورد میکنند. استفاده از همه عناصر قدرت ملی، از جمله اقدامات نظامی، برای خنثیسازی و حذف حامیان مالی تروریسم، هزینه قاچاق نفت ایران را به طور قابل توجهی افزایش خواهد داد. علاوه بر این، نیروی دریایی ایالات متحده باید کمپینی برای مصادره تانکرها آغاز کند و پیامی واضح به قاچاقچیان نفت ایران ارسال کند.
اکنون لحظهی تنگ کردن طناب دار به دور گردن جمهوری اسلامیست. فشار اقتصادی تمامعیار از سوی ایالات متحده، همراه با فشار نظامی اسرائیل و مقاومت داخلی ملت ایران، میتواند سرانجام رژیم اسلامی را به زبالهدان تاریخ، جایی که به آن تعلق دارد، بفرستد.
****
* این متن، برگردان فارسی یادداشتی است که نویسندگان پیش از این در «واشنگتن اگزمینر» منتشر کرده بودند: