ایران و اسرائیل:
متحدانی طبیعی و دشمنانی غیرعادی*
سعید قاسمینژاد و جاناتان سایح
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است. «جاناتان سایح» نیز تحلیلگر «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در مسائل سیاسی و اقتصادی خاورمیانه است.
۲۷ دی ۲۵۸۳ (۱۴۰۳)
در صفحات تاریخ، روابط کمی به اندازه رابطهی امروز ایران و اسرائیل متناقض و شگفتآور هستند. این دو کشور که زمانی متحدان طبیعی بودند و با پیوندی غنی از تاریخ مشترک و احترام متقابل به هم گره خورده بودند، اکنون در دو سوی یک شکاف عمیق ایدئولوژیک قرار دارند.
خصومت جمهوری اسلامی با اسرائیل نه تنها انحرافی از هنجارهای تاریخی ایران به شمار میرود، بلکه اشتباهی راهبردی است که منافع ملی ایران را تضعیف میکند. در نتیجه، بسیاری از ایرانیان اسرائیل را متحد بالقوهای در تلاش خود برای سرنگونی رژیم مذهبی و تغییر سرنوشت کشورشان میبینند.
در بحبوحه موج اعتراضات ضد اسرائیلی در غرب پس از حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ایرانیان بهعنوان شاید تنها گروه مهاجر از خاورمیانه بودند که با اسرائیلیها در مقابله با افزایش یهودستیزی ابراز همبستگی کردند. فعالان ایرانی در شهرهای مهم ایالات متحده و اروپا در کنار جوامع یهودی راهپیمایی کردند و حمایت خود را از اسرائیل در مبارزهاش علیه نیروهای نیابتی تروریستی جمهوری اسلامی نشان دادند.
بسیاری از ایرانیان، بهویژه جوانان، در سالهای اخیر ناامیدی فزایندهای از ایدئولوژی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ابراز کردهاند. سختیهای اقتصادی، سرکوب سیاسی، انزوای بینالمللی و تجاوزگری منطقهای جمهوری اسلامی موجب نارضایتی شدهاند. این موضوع در شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» در جریان جنبش سبز ۲۰۰۹ و «مرگ بر فلسطین» در سال ۲۰۱۸ مشهود بود. پس از کشتار اکتبر، طرفداران فوتبال در تهران شعارهای مشابه ضدفلسطینی سر دادند. این شعارها نه نشانه بیگانههراسی، بلکه مطالبهای برای تغییر اولویتهای ملی هستند.
نسل سوم ایرانیان پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، که شامل نسل زد و نسل هزاره (Millennials) میشود، بهطور محکم موضعی طرفدار اسرائیل اتخاذ کردهاند. در اکتبر ۲۰۲۳، این تغییر زمانی آشکار شد که دانشآموزان در اعتراض به اجبار مسئولان مدرسه برای سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل»، شعار را به «مرگ بر فلسطین» تغییر دادند. بهطور مشابه، دانشجویان دانشگاه تهران در اقدامی معنادار و نمادین از راه رفتن روی پرچم نقاشیشده اسرائیل بر کف زمین خودداری کردند.
نظرسنجیهای متعدد توسط نهادهای ایرانی و بینالمللی بهطور مداوم نشان دادهاند که اکثریت ایرانیان با سیاست خارجی ضد یهودی و ضد غربی جمهوری اسلامی مخالف هستند. با توجه به کنترل شدید رژیم و ترس از مجازات، نظرسنجی در ایران ممکن است غیرقابل اعتماد باشد، اما نتایج این نظرسنجیها در طول زمان بهطور قابل توجهی ثابت باقی مانده است.
برای مثال، نظرسنجیای که وزارت خارجه اسرائیل در سال ۲۰۲۲ سفارش داد و توسط گروه ایپسوس مستقر در پاریس انجام شد، نشان داد که اکثریت ایرانیان از روابط بهتر با اسرائیل حمایت کرده و حمایت رژیم از سازمانهای تروریستی را محکوم میکنند. بهطور مشابه، یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ توسط بنیاد پژوهشی «گروه تحلیل و سنجش نگرشها در ایران» مستقر در هلند نشان داد که اکثر ایرانیان شعار «مرگ بر اسرائیل» رژیم را رد میکنند.
تاریخ روابط ایرانی-یهودی تضاد روشنی بین دوران پیشااسلامی و پس از اسلام را نشان میدهد. در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش بزرگ از امپراتوری هخامنشی تبعیدیان یهودی را از بابل آزاد کرد و در کتاب مقدس عبری از او بهخوبی یاد شده است. سیاستهای مداراجویانهی مذهبی و شمولگرایی فرهنگی او به جوامع متنوع از جمله یهودیان اجازه داد تا در زیر حاکمیت هخامنشیان شکوفا شوند. این سیاستها در دوران اشکانیان و ساسانیان نیز تداوم یافتند. با برآمدن اسلام سختگیریها اندکاندک آغاز شد. فرایند شیعهسازی ایرانیان با خشونت همراه بود و روحانیون شیعه به راهاندازی کشتارها و تحمیل تغییر دینهای اجباری دامن زدند. یهودیان ایران بهویژه در دوران قاجار تحت آزار و اذیت جدی قرار گرفتند.
سلسله پهلوی تلاش کرد تا میراث پیشااسلامی ایران را با اصلاحات سکولار و مدرنسازی احیا کند. دراین دوران، ایران دومین کشور با اکثریت مسلمان بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۵۰ روابط دیپلماتیک برقرار کرد. این دو کشور روابطی قوی در زمینه تجارت، اطلاعات و همکاریهای نظامی داشتند. مهندسان اسرائیلی به توسعه زیرساختهای ایران کمک کردند و در مقابل، ایران نیازهای انرژی اسرائیل را تأمین کرد. این رابطه عملگرایانه و سودمند دوجانبه بود و ریشه در نگرانیهای مشترک از ناسیونالیسم عرب و اسلامگرایی داشت.
با این حال، انقلاب ۱۹۷۹ تغییر شدیدی در روابط ایران و اسرائیل ایجاد کرد. تحت رهبری روحالله خمینی، نخستین رهبر جمهوری اسلامی، حکومت جدید سیاست نابودی اسرائیل را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داد. رژیم روابط خود را با اسرائیل قطع کرد، سفارت اسرائیل را به ستیزهجویان فلسطینی واگذار کرد و چهرههای یهودی مانند تاجر نیکوکار حبیب القانیان را اعدام کرد. اعدام القانیان در سال ۱۹۷۹ به اتهام ساختگی جاسوسی برای اسرائیل، پیامی ترسناک به جامعه یهودی ایران فرستاد.
ایرانیان تحت فشار حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی، نمیتوانند به نقش مهم فلسطینیها در حمایت از انقلاب ۱۹۷۹ فکر نکنند. در آن زمان، جناحهای مختلف اسلامگرا و چپگرای ایران، از جمله خمینیگرایان و سازمان مجاهدین خلق، آموزش نظامی و حمایت از مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) دریافت کردند. تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب، یاسر عرفات به تهران آمد تا در کنار خمینی پیروزی را جشن بگیرد.
ولیعهد در تبعید ایران، شاهزاده رضا پهلوی، در سال ۲۰۲۳ به اسرائیل سفر کرد و با نخستوزیر و رئیسجمهور اسرائیل دیدار کرد و پیام صلح و دوستی را از طرف بسیاری از ایرانیان منتقل کرد.
ایرانیان بهطور فزایندهای به این درک رسیدهاند که ایران و اسرائیل منافع مشترکی دارند: دو کشور غیرعرب در منطقهای عمدتا عرب، که هر دو تجربه تاریخی دردناکی از افراطگرایی اسلامی دارند و هر دو از ثبات منطقهای سود خواهند برد. در حالی که خاطره پیوندهای کهن و احترام متقابل همچنان پابرجاست، بسیاری از ایرانیان این حقیقت را دریافتهاند که شکوفایی آیندهشان نه در انزوا، بلکه در همبستگی با متحدان طبیعیشان نهفته است.
----
*این متن، برگردان فارسی یادداشتی است که نویسندگان متن پیش از این در پایگاه اینترنتی زیر منتشر کرده بودند:
https://www.ynetnews.com/article/bj48k3sqjg