علی خامنهای در مراسم تنفیذ:
از حمله به پهلوی تا امر و نهی به قوای چهارگانه
سعید قاسمینژاد
۱۰ اَمرداد ۲۵۸۳ (۱۴۰۳)
دکتر سعید قاسمینژاد مشاور ارشد «بنیاد دفاع از دمکراسیها» است. قاسمینژاد که در تهران و پاریس تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را گذراند، دکترای خود در اقتصاد مالی را از دانشگاه شهر نیویورک اخذ کرده است. یادداشتهای او در رسانههایی همچون وال استریت ژورنال، فاکس نیوز، بیزینس اینسایدر، سی ان بی سی، فارن پالیسی و بسیاری دیگر از رسانههای انگلیسیزبان و نیز فارسیزبان منتشر شدهاند.
سخنرانی علی خامنهای در مراسم تنفیذ مسعود پزشکیان خطوط مهمی از موارد مد نظر خامنهای را روشن کرد. سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری همواره مهم است: هم انتخاب مهمانها و هم سخنان ولی فقیه در این مراسم بازتابدهندهی افکار و راهبردهای خامنهای هستند. به عنوان نمونه عدم حضور روسای جمهور پیشین - به جز حسن روحانی - بیانگر نگاه خامنهای به کارنامه این افراد است. از نظر او در حال حاضر محمود احمدینژاد و محمد خاتمی افرادی مردود محسوب میشوند و حسن روحانی علیرغم اینکه اجازه حضور در انتخابات خبرگان را نیافت اما همچنان اجازه پلکیدن در درون خیمه قدرت را دارد گرچه اجازه کسب قدرت را ندارد.
خامنهای سخنان خود را با تعارفات معمول آغاز کرد. از موفقیت ادعایی در «انتخابات»ی که در آن حتی بنا بر آمار خود رژیم اکثریت مردم شرکت نکردند، ابراز خشنودی کرد و از «محمد مخبر» برای «اداره»ی کشور پس از مرگ ابراهیم رییسی تشکر کرد و روحالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی را ستود.
خامنهای سپس به حمله به پادشاهی پهلوی پرداخت. نگاهی به سخنرانی خامنهای نشان میدهد که او ۱۸ درصد محتوای سخنرانی خود را به حمله به سلسله پهلوی و کارنامه رضاشاه و محمدرضاشاه اختصاص داد. خامنهای پادشاهی پهلوی را یک «دیکتاتوری خشن و وابسته» توصیف کرد که با روحانیت و مذهب مبارزه کرد و دولت محمد مصدق را سرنگون کرد. اختصاص ۱۸ درصد از این سخنرانی به حمله به پادشاهی پهلوی - که آن را بایستی در تداوم حملات فزایندهی خامنهای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی به سلسله پهلوی ارزیابی کرد - حاصل گسترش پشتیبانی جامعهی ایران، از پادشاهی پهلوی و میراثدار آن، شاهزاده رضا پهلوی است، چنانکه در سه موج اعتراضیِ انقلاب ملی در سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ این پشتیبانی را دیدیم.
خامنهای سپس به تجلیل از خمینی برای سرنگونی پادشاهی پهلوی و جایگزینی آن با آنچه او یک دموکراسی اسلامی میخواند پرداخت و سپس توصیههای خود دربارهی ماههای پیش رو را بیان کرد. این توصیهها در سه حوزهی کلی بودند: اقتصاد، سیاست خارجی، و سیاست داخلی.
خامنهای تاکید کرد که اقتصاد اولویت اصلی دولت بعدی است. در این مسیر خامنهای بر تکیه بر منابع داخلی تاکید کرد. تاکید خامنهای به لحاظ استراتژیک در امتداد تاکیدهای مکرر او بر «اقتصاد مقاومتی» و خودکفایی است هر چند که او از این دو واژه در سخنرانی خود استفاده نکرد.
خامنهای بر بهبود ارزش پول ملّی، تولید، سرمایهگذاری، و بهبود فضای کسبوکارتاکید کرد. نکتهی شگفتانگیز در این میان غیبت تورم در سخنان اوست که در سالهای اخیر میان ۳۰ تا ۵۰ درصد در نوسان بوده است. یکی از «دستاورد»های جمهوری اسلامی در چهار دههی اخیر تداوم تورم دو رقمی بوده است. در حالیکه در ایران عصر پهلوی از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۸ نرخ متوسط تورم حدود ۶ درصد بوده است در جمهوری اسلامی نرخ متوسط تورم از ابتدای پیروزی ۵۷ تاکنون حدود ۲۱ درصد بوده است.
در حوزه سیاست خارجی نیز خامنهای بر پنج نکته تاکید کرد؛
نخست او به اهمیت برخورد فعال در مسایل منطقهای و جهانی پرداخت و در این زمینه از دولت ابراهیم رییسی و وزیر خارجه امیرعبداللهیان تمجید کرد و نسبت به انفعال هشدار داد. تاکید خامنه ای بر فعال بودن در عرصه جهانی و تمجید از دولت رییسی، درواقع تاکید او بر تداوم سیاست تهاجمی در عرصه منطقهای و جهانیست. «تداوم»ی که نشانههای آن را در پیامها و گفتگوهای پزشکیان به / با گروههای «محور مقاومت» دیدهایم.
خامنهای همچنین بر گسترش مناسبات با همسایگان به عنوان یک اولویت سیاست خارجی تاکید کرد. جمهوری اسلامی در سالهای اخیر تلاش کرده است که با استفاده از همسایگان به دور زدن تحریمها و مقابله با فشارهای جهانی بپردازد. بر همین اساس است که عراق تبدیل به دومین بازار صادراتی جمهوری اسلامی شده است و در کنار ترکیه و امارات به یکی از مراکز اصلی دور زدن تحریمها بدل شده است. همزمان جمهوری اسلامی با استفاده از گروههای شیعه در عراق به تهدید دیگر همسایگان میپردازد. یکی از تحولهای بزرگ در دوران ابراهیم رییسی نزدیکی روابط با عربستان و امارات متحده عربی بوده است که ماحصل استفاده جمهوری اسلامی از گروههای نیابتیاش بود. هر دو کشور پس از شکست در مقابله با جمهوری اسلامی و برای کاهش ریسک هدف قرار گرفتن توسط گروههای نیابتی جمهوری اسلامی از در آشتیجویی با جمهوری اسلامی بر آمدهاند.
خامنه ای اولویت دیگر را گسترش مناسبات با کشورها در دو قاره آفریقا و آسیا نامید. جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بر تلاشهای خود برای گسترش مناسبات با کشورهای آفریقایی و افزایش نفوذ در میان گروههای شبه نظامی افزوده است. به عنوان مثال جمهوری اسلامی سرمایهگذاری زیادی در نیجریه و فعالیتهای شیخ زکزاکی کرده است که روند معمول جمهوری اسلامی در ایجاد و تقویت گروههای شبه نظامی در کشورهای دچار بحران را دنبال میکند. این در حالی است که روسیه و چین - دو کشور دیگر که به دنبال تغییر مناسبات نظم بین الملل به سود خود هستند - نیز در سالهای اخیر بر نفوذ اقتصادی و سیاسی و نظامی خود در آفریقا افزودهاند که این واقعیت نیز فضایی مناسب برای جمهوری اسلامی پدید میآورد.
خامنه ای اولویت دیگر را «ارتباط مستحکم با کشورهایی» دانست که در سالهای اخیر در عرصه دیپلماتیک و اقتصادی از جمهوری اسلامی مقابل فشارها حمایت کردهاند. اگر چه خامنهای اسمی از این کشورها نیاورد اما مشخص است که منظور او چین و روسیه و کشورهایی همچون ونزوئلا و کرهشمالی است. به عبارت دیگر او روشنی بیان میکند که سیاست جمهوری اسلامی تداوم سیاست نگاه به شرق است.
خامنهای برای روشنتر کردن منظور خود توضیح داد که او ارتباط با اروپا را یک اولویت نمیداند چرا که در این چند سال اخیر در بحث از تحریم و فروش نفت و مسائل مرتبط با حقوق بشر در ایران رفتار باب طبع جمهوری اسلامی نداشتهاند. خامنه ای سپس توضیح داد که اگر اروپاییها رفتارشان را تغییر دهند گسترش مناسبات با آنها نیز به یک اولویت بدل خواهد شد. پیام خامنهای در اینجا صرفا به دولتهای اروپایی نیست؛ بلکه لابی جمهوری اسلامی، و شبکه جواد ظریف منظور هستند و منظور او در واقع این است که او اگرچه مانع از تلاشهای این لابی و شبکه برای جوش دادن معامله نخواهد بود اما دولتهای اروپایی باید شرایط خامنهای در برداشتن تحریمها، خرید نفت و عدم اشاره به کارنامه حقوق بشری و منطقهای جمهوری اسلامی را بپذیرند.
در انتها خامنهای مفصلا درباره مسئله غزه سخن گفت و با انتقاد از حضور نتانیاهو در کنگره آمریکا که آن را یک «ننگ بزرگ» خواند، بر تداوم سیاست جمهوری اسلامی در قبال اسراییل تاکید کرد.
در سومین حوزه مورد بحث یعنی سیاست داخلی، خامنه ای ضمن ستایش از «انتخابات» اخیر در ایران بر لزوم همکاری همهی شاخههای حکومت با یکدیگر تاکید کرد. نکته قابل توجه این است که خامنه ای نیروهای نظامی یا به عبارت دیگر، سپاه پاسداران را تلویحاً به عنوان شاخهی چهارم حکومت ذکر کرد. قرار دادن نام نیروی نظامی در کنار قوهی قضائیه، قوهی مجریه و قوهی مقننه به عنوان چهار نهادی که باید در ادارهی امور کشور با هم همکاری کنند نشاندهندهی این است که نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادارهی کشور اکنون بیش از پیش رسمی و پذیرفته شده است. هم پزشکیان و هم معاون او محمدرضا عارف از حامیان جدی سپاه هستند و برای نشان دادن حمایت خود در دورهی حضور در مجلس شورای اسلامی، لباس سپاه را نیز بر تن کرده بودند.
سخنرانی خامنهای در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری بار دیگر یادآور این نکته بود که تصمیمگیرندهی نهایی اوست و رییسجمهور و دیگر قوا نهایتا معاونان او در اجراییسازی خواستههای او هستند و نه سیاستساز و تصمیمگیر. خامنهای در سخنان خود نشان داد که نسبت به خطر فزایندهی افزایش محبوبیت خاندان پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی، برای جمهوری اسلامی نگران است و در مقابله با آن کوشاست. در نهایت خامنهای نشان داد که بر تداوم سیاستهای مخربی که طی این سه دهه پیگیری کرده است اصرار دارد و برنامهای برای تجدیدنظر در آنها ندارد.