نقدی بر میزگرد
«از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور»
ژیار کردستانی
توضیح «فریدون»: ژیار کردستانی که نام مستعار یکی از مخاطبان گرامی «فریدون» است، در نقد میزگرد «از خرابکاری شرافتمندانه تا خیزش محلهمحور» - منتشره در شماره ۶ که در اینجا نیز قابل مشاهده است - یادداشتی به «فریدون» فرستاد که در زیر، عینا منتشر میشود. از ایشان بابت ارسال مطلب انتقادی سپاسگزاریم.
۲۵ مهر ۲۵۸۲ (۱۴۰۲)
اساسا راهبرد خیزش محلهمحور در تاروپود تاریخی، سیاسی، فرهنگی و نظامی ایرانیان بر اساس تجربیات ملی وجود داشته است. از نمونههای تاریخی آن به عنوان مثال، میتوان به صفاریان با رهبری رادمان پورماهک اشاره کرد. جنبشی که پس از حاکمیت ۲۰۰ ساله اعراب با خیزش محلهمحور و با ایجاد رابطه از درون خانواده، محلات و شهرها شکل گرفت و ایران، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را از حاکمیت اعراب نجات داد.
راهبرد خیزش محله محور اساسا یک حرکت نظامی است که داری دو بال ۱ـ نظامی و امنیتی ۲- فرهنگی، اجتماعی و مردمی، است، که این دو بال یکدیگر را تکمیل و حرکت انقلاب ملی را به نتیجه میرسانند.
ابتدا به ایده و صحبتهای جناب مهدی حاجتی در مورد خرابکاری شرافتمندانه میپردازم. اصولا بار معنایی این دو کلمه اجماع نقیضین می باشد که محال است، و ریشه این کلمات در ادبیات چپ در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه میباشد!
در ادامه این گفتگو از سوی آقای حاجتی درباره «مرز اخلاقی» در خرابکاری شرافتمندانه صحبت میشود که جناب حاجتی آن را در دو حالت عادی و انقلابی توضیح میدهد. حرف ایشان گاهی آهنگ کلمات یک فیلسوف را در ذهن خواننده تداعی میکند و دوباره در قامت یک مبارز میدانی تلاش میکند که این دو کلمه متضاد را به هم ربط دهد و از راه حل بینابینی میگوید که آن را «کنترلشده» مینامد؛ که به زعم او نه جنگ مسلحانه است و نه اینکه نتایج آن منجر به تحولات درون ساختاری شود!
در ادامه همین تناقض و اجماع غلط این دو کلمه میگویند رفتار رادیکال انقلابی ضرورت انقلاب است، چون شرایط اضطراری است. اما توضیح نمیدهند اگر شرایط اضطراری به جنگ تمام عیار تبدیل شود مرزهای اخلاقی را چگونه میشود تعیین کرد!
من از جناب حاجتی سوال میکنم درانقلابهای ۱۷۸۹ تا ۱۸۰۲ فرانسه، انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و شورش ۱۹۷۹ علیه نظام پادشاهی ایران و حتی انقلابهای اخیر موسوم به بهار عربی در لیبی و سوریه مرزهای اخلاقی چگونه بود، و آیا اساسا اخلاق در این انقلابها وجود داشت؟
جناب حاجتی خرابکاری شرافتمندانه را برای حفاظت از شهروندان در مقابل حکومت عنوان نمود، اما این کنشها را مبتنی بر فرد و نانوشته میداند و تعریفی هم از کنش جمعی افراد ارائه نمیدهد و پروسه شکلگیری آن را توضیح نداده است!
در ادامه از گروهی از دانش آموزان از یک مدرسه کلیسای جامع آلبورک در شمال یوتلند به نام باشگاه چرچیل مثال میزند که در جریان اشغال دانمارک در جنگ جهانی دوم اقدام خرابکارانه علیه نازیها انجام میداد. مهدی حاجتی پیشنهاد نام زندهیاد < محسن شکاری > را برای این حرکات جمعی میدهد، اما توضیح نمیدهد این حرکات چگونه میتواند به خیزش محلهمحور که دارای تاکتیک و تکنیک تعریف شده و سازمانیافته است کمک کند، تا صرفا منجر به حرکات احساسی و هزینه بیفایده برای نوجوانان و جوانان و انقلابیون نشود!
در بخش دیگر جناب کیانی ایده خیزش محلهمحور را به جناب بابک شکرابی نسبت داده است که اساسا غلط است. زیرا همانگونه که در آغاز این انتقاد توضیح دادم خیزش محلهمحور در طول تاریخ ایران وجود داشته و حاصل تجربه بومی ایرانیان است و توسط مبارزان نظامی و میدانی بر اساس زمان و مکان امروز، برای مبارزه با فرقه تبهکار و تروریست شیعه بروز شده است و کد آن برای اولین بار توسط شاهزاده در یک مصاحبه داده شده است.
اساسی ترین و ستون فقرات راهبرد خیزش محلهمحور رابطه و اتصال در دو بخش آن است و هم اکنون نیز فعالیت و کارکرد و سازماندهی خود را دارد، اما جناب شکرابی از نبود رابطه ، اتصال و سازماندهی در خیزش محلهمحور میگوید!
جناب شکرابی از گروهای سه و پنج نفره صحبت میکند در حالیکه اساسا" گروه پنج نفره در راهبرد خیزش محلهمحور به علت احتمال نفوذ و باگ امنیتی، امکان شکلگیری ندارد!
جناب بابک شکرابی از فتح تهران در گروههای ده هزار نفری صحبت کردند، بدون اینکه از هفت لایه امنیتی در تهران و اطراف بیت رهبری اطلاعی داشته باشند. این تاکتیک از اساس غلط میباشد!
راهبرد خیزش محلهمحور بر اساس روابط فرهنگی و اتصال قوی در شهرستانها از نظر انسجام فرهنگی، خانوادگی و دوستی شکل میگیرد و سپس با فتح محلات، شهرها کاملا فتح و آزاد میشوند. در این خیزش محلهمحور، تهران به علت ضعیف بودن روابط و لایههای امنیتی زیاد در انتهای راهبرد مبارزاتی محاصره و فتح می شود.
در راهبرد خیزش محلهمحور، فتح محلات و ارگانهای دولتی و لانههای جاسوسی مذهبی - یعنی دفاتر امام جمعهها و مراکز مهم نظامی و سیاسی - آغاز کار است و فتح خیابان و تسخیر شهرها پایان کار است، و در انتها ورود و خروج شهرها توسط مبارزین کنترل و حفاظت میشود.
در راهبرد خیزش محلهمحور تاکتیک خیزش هوشمندانه نیز در درون خیزش محلهمحور است، که منظور از آن آسیب زدن به بازوهای مالی رژیم مانند گمرکات دولتی، اخلال در تولید نفت در پالایشگاهها، مراکز پتروشیمی و کارخانجات وابسته به نهادهای دولتی و نظامی است که بایستی آماج حملات مبارزان محله محور قرار بگیرد و ادامه یابد.
پاینده ایران