آیا در ایران انقلاب می‌شود؟




بهزاد مهرانی

تحلیلگر سیاسی

بر اساس سند «خیلی محرمانه»‌ای که از جلسه «کارگروه پیشگیری از بحران‌های امنیتی معیشت‌پایه» به دست رادیو فردا رسیده است می‌توان به وضوح درک کرد که جمهوری‌اسلامی نگرانی عمیقی از گسترش اعتراضات سراسری اقشار مختلف مردم ایران دارد. 

در این اسناد خیلی محرمانه که گروه هکری «عدالت علی» از این جلسه برای رادیو فردا ارسال کرده‌ است سخن از افزایش «۳۰۰درصدی» اعتراضات مردمی در یک سال گذشته می‌رود؛ اعتراضاتی که بر آن در این جلسه نام «بحران‌های امنیتی معیشت‌پایه» می‌گذارند.

در این سند آمده که تجمعات اعتراضی در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل، ۴۸ درصد افزایش داشته و تعداد تجمع‌کنندگان نیز ۹۸ درصد رشد داشته است. همین‌طور تجمعات اقتصادپایه ۵۶ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.

آیا افزایش این اعداد نشان از نزدیکی وقوع یک انقلاب در ایران دارد؟

هستند تحلیل‌گرانی که ایران را کشوری در آستانه‌ یک انقلاب سیاسی می‌دانند که پس از آن دیگر جمهوری‌اسلامی‌ای وجود نخواهد داشت و از طرف دیگر تحلیل‌گرانی هم هستند که قاطعانه می‌گویند که انقلابی دیگر در ایران رخ نخواهد داد و جامعه در عین حال که معترض است اما غم نان دارد و این غم نان به تنهایی نمی‌تواند منجر به انقلاب بشود.

کدام یک درست می‌گویند؟

انقلاب‌ها از آنجا که پدیده‌هایی نادرالوجود هستند و اینگونه نیست که به دفعات در کشورهای مختلف اتفاق بیفتند، نمی‌شود آن‌ها را به قطع پیش‌بینی کرد. 

شرایط انقلابی، مانند نارضایتی عمومی و فاصله‌ وضع موجود و وضعیت مطلوب و اراده معطوف به تغییر ممکن است در جایی وجود داشته باشد اما انقلابی در آن‌جا رخ ندهد.

انقلاب‌ پدیده‌ای مدرن است. در باورهای نظام سنتی اگر شرایط زندگی انسان‌ها مطلوب نیست می‌توان آن را به سرنوشت و سرشت عالم و تقدیر و قضا ربط داد؛ سرنوشتی که نمی‌توان آن را از سر نوشت و تغییر داد.

اما در جهان مدرن اگر بین آن‌چه موجود است و آن‌چه مطلوب، فاصله عمیقی باشد می‌توان «اراده» کرد و شرایط را به سوی مطلوب تغییر داد.

اما این اراده همه ماجرا نیست. اراده حکومت مستقر اگر بر سرکوب اعتراضات باشد و اگر شرایط این سرکوب وجود داشته باشد می‌شود از وقوع یک انقلاب جلوگیری کرد اما این‌که حکومتی هم بخواهد سرکوب کند و هم بتواند، چیزی نیست که پیش از پیروزی یک انقلاب بتوان بر آن صحه نهاد.

اگر مجموعه عوامل شکل‌گیری و پیروزی یک انقلاب پیروز را بسنجیم در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که پیش‌بینی وقوع و زمان پیروزی یک انقلاب دشوار است.

بنابراین می‌شود گفت که انقلاب‌ها قابل پیش‌بینی نیستند و چه بگوییم ایران در آستانه‌ انقلاب است و چه بگوییم نیست در واقع حدس و گمانی زده‌ایم که هیچ مشخص نیست درست از کار در بیاید. حتی اگر وقوع یک انقلاب را پیش‌بینی کنیم و انقلاب هم به وقوع بپیوندد باز هم می‌شود گفت که فقط این شانس را داشته‌ایم که پیش‌بینی‌ای کرده باشیم که از قضا درست درآمده است.

چارلز کورزمن استاد جامعه شناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در آمریکا اساسا کار علوم اجتماعی را حدس و گمان‌های ثانویه می‌داند: «اهالی علوم اجتماعی رویدادهای نامنتظره را برمی‌دارند و تلاش می‌کنند تا بعد از وقوع آن‌ها نشان دهند که آن‌قدرها هم غیرمنتظره نبوده‌اند. تبیین یک جور پیش‌بینی عطف به ماسبق (Retroactive Prediction) است … و این کار با پیش‌بینی‌های واقعی متفاوت است.» (انقلاب تصورناپذیر در ایران، چارلز کورزمن، ترجمه محمد ملاعباسی، نشر ترجمان ص. ۲۴)

وقتی تزار روسیه با فشارهای مردم از سلطنت کناره‌گیری کردند، انقلابیانی مانند لنین، تروتسکی، بوخارین خارج از کشور بودند.  لنین در زوریخ به سر می‌برد. او وقتی خبر انقلاب را شنید به همسرش کروپسکایا با شگفت‌زدگی گفت: «حیرت‌انگیز است. اصلا نمی‌توان باور کرد.» جالب است بدانیم لنین که خود رهبر انقلاب ۱۹۱۷ بود در ژانویه همین سال و تنها کمی چند قبل از انقلاب در سخنرانی‌ای در جلسه‌ی سوسیالیست‌های جوان سوئیسی در فولکشائوس زوریخ  گفت: «ما، آدم‌های پیر، شاید آنقدر زنده نمانیم که نبردهای سرنوشت‌ساز انقلاب آتی را ببینیم.اما چنین به ذهنم خطور می‌کند که می‌توانم با اعتماد به‌نفس بسیار از این امید سخن بگویم که جوانانی که چنین عالی در جنبش‌ سوسیالیستی سوییس و کل جهان کار می‌کنند نه فقط شادمانی نبرد، بلکه شادمانی پیروزی در انقلاب پرولتری  را تجربه خواهندکرد.» (لنین، زندگی انقلابی سرخ، نوشته رابرت سرویس، ترجمه بیژن اشتری، نشر ثالث، ص. ۳۲۷)

در انقلاب اسلامی ایران هم بسیاری از تحلیل‌گران غربی و همینطور انقلابیان به رخ‌دادن انقلاب امیدی نداشتند.

دکتر استراکا، سفیر چکسلواکی در ایران در سال ۱۹۷۳ (۶ سال قبل از انقلاب) بر این نظر بود که «رژیم ایران بسیار مستحکم است و در ایران اپوزیسیونی که استخوان‌دار باشد وجود ندارد. (سال‌های مهاجرت حزب توده ایران در آلمان شرقی، قاسم شفیع‌نورمحمدی ص. ۱۲۹)

بسیاری از انقلابیان حتا در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی معتقد بودند که هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند که انقلاب بشود و تنها به وظیفه خود در مبارزه علیه شاه عمل می‌کرده‌اند. 

نیکی کدی، پژوهشگر ایران‌شناس می‌گوید: «به هر حال با شیوه‌های اندازه‌گیری کنونی، کشوری که در آستانه انقلاب قرار دارد نسبت به کشورهایی که در آن‌ها از انقلاب خبری نیست، انقلابی‌تر به نظر نمی‌رسد.» (فصل‌نامه علوم سیاسی، ۱۳۸۶، شماره ۳۸)

برخی مانند رمون آرون، فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی، معتقدند که حتی برای انقلاب نیاز به نارضایتی گسترده در جامعه نیست. او در مطلبی با عنوان «اسطوره انقلاب» می‌آورد: «وقوع انقلاب‌ها بیش‌تر ناشی از نومیدی یا امید (به تغییر) است تا نارضایتی.» (رمون آرون، افسون روشن‌فکران، ترجمه پیروز ایزدی، نشر فرهنگ جاوید، ص. ۱۰۲)

آرون در همین مقاله می‌آورد: «میل به بهبود وضعیت اجتماعی همواره یا منطقا به اراده معطوف به انقلاب منتهی نمی‌شود و نیز به میزانی از خوش‌بینی و ناشکیبایی محتاج است.» (همان، ص. ۱۰۷)

کسانی هستند که زمانی که حرکت‌های اعتراضی در ایران راه می‌افتد مانند دی‌ماه ۹۶ و یا آبان ۹۸، در قالب یک دانای کل می‌روند و قاطعانه می‌گویند که در ایران شرایط انقلاب وجود ندارد و انقلابی رخ نخواهد داد که معلوم نیست مبانی تئوریک آن‌ها برای این پیش‌بینی قاطعانه چیست.

از بین بردن این خوش‌بینی، خصوصا در زمانی که نارضایتی عمومی به اوج رسیده و فشارهای جهانی، حکومتی را ضربه‌پذیر کرده است خواسته یا ناخواسته امید به تغییر را در جامعه ضعیف می‌کند.

آن‌چه انقلابیان برای به پیروزی‌رساندن یک انقلاب به آن نیاز دارند تنها وجود نارضایتی عمومی از حکومت مستقر، ناامیدی از اصلاح حکومت و مانند این‌ها نیست بلکه «امید» به برافتادن حکومت و پمپاژ این امید به بدنه جامعه ناراضی نقش مهمی در به ثمر نشستن یک انقلاب دارد.