تنبلی حاکمان و ضعف شهروندان:
نگاهی به مفهوم جاهطلبی تنبلانه در نمونهی جمهوری اسلامی
مهدی امیری
تنبلی حاکمان و ضعف شهروندان:
نگاهی به مفهوم جاهطلبی تنبلانه در نمونهی جمهوری اسلامی
مهدی امیری
مهدی امیری
فریدون: دکتر مهدی امیری(صفت)، متولد ایالات میسوری آمریکا، دورهی کالج را در شیکاگو گذراند و سپس لیسانس علوم سیاسی خود را از دانشگاه علامه طباطبایی و فوقلیسانس اندیشه سیاسی را در دانشگاه تربیت مدرس در در تهران دریافت کرد. در سال ۱۳۸۸ از دانشگاه تگزاس بورسیه کامل تحصیلی گرفت و مدرک دوم فوق لیسانس خود را در علوم سیاسی دریافت کرد. او نهایتا در سال ۲۰۲۳ دکترای خود را در علوم سیاسی با گرایش سیاست تطبیقی و اندیشه سیاسی از دانشگاه تگزاس شمالی دریافت نمود. در دانشگاه تگزاس او از شاگردان نزدیک «ریچارد رودرمن» و «استیون فردی» (از دستیاران و شاگردان آلن بلوم) بود و از آنها آثار اصلی اندیشه سیاسی غرب را آموخت. از جمله حوزههای تحقیقاتی و تخصصی مهدی امیری، اندیشهی سیاسی نیکولو مکیاوللی است. او در این شماره از «فریدون» به تشریح مفهوم «جاهطلبی تنبلانه» در دیدگاه مکیاوللی و کاربست این مفهوم در چارچوب جمهوری اسلامی میپردازد.
زمستان ۲۵۸۳ (۱۴۰۳)
درآمد
برای نگارنده و احتمالا خوانندگان پیش آمده است که در بحثی سیاسی با دوستان خود شنیده باشند که فردی از میان جمع، سیاستهای جمهوری اسلامی در حفظ قدرت سیاسی، سرکوب مخالفان و یا ایجاد تفرقه در میان مخالفان خارج از کشور را زیرکانه و «کارآمد» توصیف کند. از طرفی، همان فرد در بحثی دیگر، جمهوری اسلامی را رژیمی خرافی، آخوندزده، غیرکارشناسی و ناکارآمد در تأمین منافع ملت ایران میداند. چنین تعبیرهای دوگانهای دربارة حکومت دینی را بسیار شنیدهایم: حکومتی که در برابر رفاه و آسایش شهروندانش ناکارآمد و بیمسئولیت است، اما برای منافع خود و حفظ قدرت، ناگهان کارآمد میشود.
در این مقالهی کوتاه، با الهام از مفهوم کمتر شناختهشدهی «جاهطلبی تنبلانه» در اندیشهی نیکولا مکیاوللی استدلال میکنیم که جمهوری اسلامی، با وجود جاهطلبیاش در حفظ و گسترش قدرت، به واسطهی خصیصهی مذهبیاش دچار نوعی رخوت، تنبلی و ناتوانی مزمن در ارتقای جایگاه ایران و تأمین منافع ملت است، حتی زمانیکه چنین هدفی را ادعا کند و مدعی پیگیری آن باشد، یا بخشهایی از رژیم از سر مصلحت رژیم، در پی تحقق آن باشند. در ادامه، این مفهوم را بهتفصیل شرح میدهیم و نشان میدهیم چگونه این تنبلی ساختاری، به شکلی دیگر، از لایههای رژیم به بخشی از جامعه نیز سرایت کرده است؛ به آن دسته از شهروندانی که با وجود میل به تغییر و اعتلای کشور، همچنان به تکرار راهکارهای شکستخوردهی گذشته روی میآورند.
تنبل در پیگیری منافع میهن، جاهطلب در حفظ قدرت
نیکولا مکیاوللی را آموزگار شیطان و اندیشمندی بیتوجه به اخلاق در سیاست معرفی کردهاند، و این برداشت تقریبا به یکی از مشهورات اندیشهی سیاسی تبدیل شده است. بررسی این ادعا مجالی دیگر میطلبد. فارغ از نظر شخصی نگارنده، که مکیاوللی را مبدع نوع جدیدی از اخلاق شهروندی میداند ـ اخلاقی که معطوف به تقویت شجاعت، افزایش قدرت، و نهایتا آزادی شهروندان است ـ او منتقد سرسخت خصیصهای اخلاقی در میان حاکمان و مردمان است که آن را ambizioso ozio یا «جاهطلبی تنبلانه» مینامد.(۱) در فصل دوم از کتاب دوم «گفتارهایی در باب ده کتاب نخست تیتوس لیویوس» (که بهاختصار به «گفتارها» شناخته میشود)، او این پدیده را در روحانیت مسیحی بررسی کرده و عواقب آن را برای سیاست و شهروندان توضیح میدهد. وضعیتی که او شرح میدهد، هم قابل تعمیم به حکومت دینی بهطور عام است و هم میتواند گریبانگیر شهروندان چنین حکومتی شود. جاهطلبی تنبلانه در میان شهروندان نمودهای متفاوتی دارد که یکی از آنها، شرکت در انتخابات فرمایشی در جمهوری اسلامی است.
نزد مکیاوللی، جاهطلبی تنبلانه در میان حاکمان حالتی است که در آن، حاکمان مذهبی نه آنقدر منزه و وارستهاند که به امر سیاست بیتوجه باشند (بنابراین، در راستای قبضه و حفظ قدرت جاهطلب هستند)، و نه آنقدر فضیلت سیاسی دارند که با قدرت و حمیت، منافع ملی کشور را تأمین کنند. سیاستورزی دینمحور، به دلایلی از جمله بنیانهای «امتگرایانه»ی مذهب و سبک آموزشهای نظریِ بیحاصلش برای تمشیت امور دنیوی، توجهی به منافع کشور و شهروندان ندارد. در این حالت، حکومت دینی بهجای تمرکز بر میهن، به دنبال آرمانشهر خدا و تشکیل دولتی فراملی است و در مشکلات دنیوی نیز اغلب منتظر یاری نیروهای نامرئی و ماورایی میماند. حتی آن دسته از حاکمان دینی که صرفا از مذهب استفادهی ابزاری میکنند، خود را درون قواعد و حصارهای ناخودآگاه سیاستورزی مؤمنانه قرار میدهند تا جایگاههای سیاسی خود را حفظ کنند و از پرداختن تمامعیار به سیاستی زمینی و میهنمحور خودداری میورزند. نگاه فراملی به سیاست، همراه با چشم دوختن به آسمان و توکل بر «نیروهای نامرئی»، سیاستورزی دینی را تنبل و ضعیف میکند.
مشکل تنبلی، البته، جدیتر از پدیدهای در میان روحانیت است و بخشی از شهروندان را نیز در بر میگیرد. پارادایم سیاسی حکومت آخوندی، آنگونه که مکیاوللی توصیف میکند، «افتخار و مواهب بیشتری به شهروندانی اعطا میکند که فروتن، متقی و متفکر هستند تا به کسانی که پویا و فعالاند.» او ادامه میدهد که سیاست رسمی روحانیت آن است که «بیشترین خیر را در فروتنی و تحقیر امور انسانی قرار داده» و جهان را ضعیف [و تنبل] می سازد. نتیجهی چنین رویکردی به سیاست آن است که شهروندان، بهمرور ضعیف شده و طعمهی اقلیتی از «مردان تبهکاری» میشوند که از این ضعف سوءاستفاده میکنند. نتیجهی ضعف شهروندان آن است که حاکمان جاهطلب، با ظاهری سربهزیر و لبانی که واژههای مقدس زمزمه میکنند، برای حفظ قدرت شلاق و کتک میزنند و چوبههای دار برپا میکنند. مکیاوللی این حالت دوگانهی خضوع و جاهطلبیِ توأمان را «جاهطلبی تنبلانه» مینامد: تنبل در پیگیری منافع میهن، جاهطلب در حفظ قدرت.
«انتخابات» در جمهوری اسلامی؛ نمودی از تنبلی توام با جاهطلبی
چنین وضعی بهمرور modus operandi یا راهنمای عملِ بخشی از شهروندان نیز میشود. یعنی شهروندان، بهجای خلاقیت، شجاعت، تقویت خود و از همه مهمتر، تمرکز بر «انتقام گرفتن» از حکام ظالم، تصمیم به «تحمل تعدی» و شراکت در وضعیت روانی حاکمان میگیرند.(۲) «انتخابات» در ایران یکی از نمودهای تمامعیار مفهوم جاهطلبی تنبلانه است. «اصلاحطلبان» و موافقان شرکت در انتخابات بیحاصل، در عینِ تمنای تغییر، و حتی گاهی طلبِ تغییرِ بخشهایی از نظم سیاسی (مانند انتخابات ریاستجمهوری ۷۶ و ۸۸)، این تغییر را به «تنبلانهترین» شکل ممکن پیگیری میکنند. این تمرینِ تنبلیِ توأم با جاهطلبی، ذیل حکومت دینی سه خصیصهی مهم دارد:
نخستین خصوصیت آن، چشمدوختن به بخشش و کرم ولیفقیه برای احراز صلاحیتِ کاندیداهای «اصلاحطلب» در مسیرِ مشارکت در قدرت است. اگر حاکم دینی، بهجای رو به میهن ایستادن و پیگیری منافع ملی، همواره نگاهی به آسمانها دارد و امت را بر میهن ترجیح میدهد، «اصلاحطلبان» نیز بر همین سیاق، رو به حاکم دینی دارند و به کرم احتمالی او چشم دوخته و قواعد بازیِ مستبد را نهایتا بر منافع میهن ترجیح میدهند.
دومین خصوصیتِ تنبلیِ توأم با جاهطلبی، تأثیر مخرب آن بر سیاستورزی عمومی شهروندان است. میل به شرکت در «انتخابات»، به بهانهی آنکه تصمیمی معقول است چون موجب بهبودی حداقلی شرایط می شود، هزینهی پنهان عظیمی بر شهروندان تحمیل میکند: شهروندان، با مشارکت در انتخابات به امیدِ تأثیرات حداقلی، مهمترین و اساسیترین خصوصیات اخلاقیِ لازم برای یک زندگی مرفه و سعادتمندانه - یعنی شجاعت و آزادیخواهی - را بهمرور از دست میدهند. شرکت دائمی در انتخاباتی بیثمر برای مزایای حداقلی (که آنهم ثابت شده سرابی بیش نیست)، شهروندان را گداصفت، چشمدوخته به دستان مستبد، وابسته به حداقلها و تهی از خلاقیتِ شهروندی برای نیل به ایرانی آزاد میسازد. «اصلاحطلبان»، که خود میلی سرشار به دستیابی به قدرت از طریق دریوزگی و تخفیفِ خود در برابر مستبد دارند، عملا شهروندان را نیز به این روشِ بهشدت مخرب برای زیستِ آزادانه تشویق میکنند.
سومین خصوصیت این رویکرد، کشتنِ خلاقیتِ شهروندان است. گرفتار کردنِ شهروندان در دوگانة مشارکت-عدم مشارکت، ذیلِ انتخاباتِ مهندسیشده، بهمرور اشکال دیگر مبارزهی سیاسی را از یاد آنها میبرد. از آن بدتر، چنین دوگانهای، تمامی کنشهای سیاسی را به سمت پشتیبانی از این شکل از مشارکت سوق میدهد. نتیجه آن است که شهروندان، مشارکت سیاسی را تنها در «انتخابات» پیگیری میکنند. در نتیجه، موارد مهمی چون نظارتِ پس از انتخابات، وجودِ احزاب در سایه، جامعهی مدنیِ پویا و پیگیریِ خواستههای شهروندان، بهمرور به نفع انتخاباتِ مهندسیشده تضعیف میشوند. این تنبلیِ فکری، بهمرور میتواند منجر به تنبلیِ عملی نیز شود. شهروندان، با شرکت در انتخاباتی که نتایج آن همواره در مجموع به نفع حکومتِ ضدملی است، خواهان تغییر هستند، اما این کار را با تنبلی و تکرارِ عادتِ سیاسیشان انجام میدهند. نتیجه، یکی شدنِ شهروندِ مشارکتکننده در «انتخابات» با «اصلاحطلبان» و هستهی سخت قدرت رژیم در جاهطلبیِ تنبلانهی آنان است.
پایان
آنچه در مقالهی حاضر بررسی کردیم، یک نوع رفتار سیاسی است که بهشکلی عمیق در حکومتهای دینی، بهویژه جمهوری اسلامی، ریشه دوانده است. جاهطلبیِ تنبلانهای که مکیاوللی آن را توصیف میکند، نشاندهندهی یک تناقضِ بنیادین در سیاستورزی است؛ حاکمانی که از یکسو در پیِ حفظ موقعیت خود هستند، اما از سوی دیگر، در دستیابی به منافع ملی و بهبود وضعیت کشور، ناتوان هستند. حتی آن مقاماتی که تمایل به پیگیری منافع ملی دارند، پیوسته بایستی منفعت ملت و میهن را با مصلحت ایدههای آخرالزمانی، یا قواعد عمل در نظام ایدئولوژیک بسنجند، و در نتیجه نمی توانند صد در صد معطوف به منافع میهن باشند. اینان همواره مجبورند نیمنگاهی به نظام داشته باشند. این وضعیت، تنها مختصِ حاکمان نیست، بلکه بهتدریج در میانِ بخشهایی از شهروندان نیز تسری مییابد؛ شهروندانی که بهجای پیگیری تغییراتِ مؤثر و استفاده از ابزارهای نوآورانه، در دامی از انتخاباتِ فرمایشی یا قواعد بازی نظام گرفتار میشوند. در نهایت، این رفتارهای ضعیف و بیاثر، به نفع حاکمان تمام میشود. بدین ترتیب، آنچه بهعنوان تنبلیِ حاکمان آغاز شد، بهتدریج به ضعفِ شهروندان نیز تبدیل میشود، و این ضعف، به حاکمان فرصت میدهد تا همچنان به سلطهگری ادامه دهند.
پانوشتها:
(۱) برای بحثی عمیقتر راجع به مفهوم «جاه طلبی تنبلانه» در رژیم دینی نگاه کنید به:
Sullivan, Vickie.2019. Machiavelli’s Three Romes. Northern Illinois Press. (pp 12, 37, 98)
Mansfield, Harvey, and Nathan Tarcov. 1998. “Introduction.” In Discourses on Livy, by Niccolò Machiavelli, translated by Harvey Mansfield and Nathan Tarcov. University of Chicago Press.
(۲) به فصل دوم از کتاب دوم «گفتارها» اثر مکیاوللی برای توضیح او از ضعف عمومی شهروندان و تبهکاری حاکمان در حکومت های دینی مراجعه شود. مکیاوللی در فرازی از این فصل می گوید: «این سبک زندگی [تنبلانه] دنیای [شهروندان] را ضَعیف می کند و باعث می شود آنان طعمه مردان تبهکار شوند... شهروندان [در چنین وضعیتی] به جای تمرکز بر انتقام، بیشتر به فکر تحمل تعدی هستند».