خیزش ملی شهریور و تاملی در رفتار دستگاه سرکوب


علیرضا کیانی ـ رضا عرب

مهر ۲۵۸۱

درآمد

این مقاله، که در ۱۰ مهر ۱۴۰۱ صورت نهایی خود را می‌یابد، ادعا می‌کند که سازمان سرکوب در رژیم اسلامی اولاً منظم‌ترین سازوکار در دستگاه جمهوری اسلامی بوده است و ثانیاً رفتار خامنه‌ای همیشه مهم‌ترین ستون در این نظم سرکوب بوده است. اما اکنون ایران درگیر خیزشی ملی است که اگرچه بنا به ادعای نگارندگان در تاریخ پس از بهمن ۵۷ بی‌سابقه است، ولی دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی در خاموش‌سازی آن ناتوان بوده است. چرا؟ پیش از پاسخ به این پرسش و تحلیل رفتار سازمان سرکوب و شخص خامنه‌ای در قبال خیزش شهریور و مهر ۱۴۰۱ نیازمند شناسایی مختصات این خیزش هستیم. پس پیش از آنکه مدعای اصلی را شرح دهیم تلاش می‌کنیم به آن بپردازیم.


چند ویژگی برجسته خیزش شهریور- مهر ۱۴۰۱

اگر موج جدید انقلاب ملی ایران را از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، از گردهمایی اعتراضی مقابل بیمارستان کسری، در نظر بگیریم، تا امروز ۱۴ روز از آن روز گذشته است  در این دو هفته ایران درگیر خیزشی اعتراضی شد که تقریبا همه کشور را در بر گرفته و چند ویژگی کم‌سابقه یا بی‌سابقه را برای آن رقم زده است:

۱- گستره جغرافیایی خیزش: این خیزش به صورت شهری و در قالب گسترده در آغاز در تهران و به ویژه در شهرهای سقز و سنندج در استان کردستان نمود داشت ولی به سرعت فراگیر شد. سرعت فراگیری این خیزش چنان چشمگیر بود که از نخستین‌ شهرهایی که به صورت پررنگی به این خیزش ملی پیوست، شهر کرمان بود که فاصله‌ای هزار کیلومتری نسبت به تهران، و ۱۳۰۰ کیلومتری نسبت به سنندج دارد. برخلاف دی ۹۶ و آبان ۹۸ در این خیز به سوی انقلاب ملی، شهر تهران حضور بسیار پررنگی داشت و آذربایجان و مازندران نیز به صورت همه جانبه‌ای در تظاهرات‌ها خود را نشان دادند.

۲- حضور پررنگ دانشگاه‌ها: بر خلاف دی ۹۶ و آبان ۹۸، دانشگاه‌ها از جایگاه‌های اصلی اعتراضات انقلابی بودند. این امر چنان چشمگیر بود که حتی در دانشگاه تربیت مدرس که به صورت سنتی در جریانات اعتراضی شرکت چندانی نداشت، گردهمایی دانشجویی چشمگیری برگزار شد که در آن شعاری همچون «دانشگاه آزاد است / بنیادتان بر باد است» سر داده شد.

۳- پشتیبانی بی‌سابقه افکار عمومی جهان: نکته بی‌سابقه دیگر در این خیزش این واقعیت بود که تقریبا برای نخستین بار پس از بهمن ۵۷، جهانیان به صورت بی‌سابقه‌ای از خواسته‌های قاطبه ملت ایران حمایت کردند. از کنسرت‌های موسیقی در ترکیه تا استادیوم‌های فوتبال آلمان تا صفحات اینستاگرامی مشهورترین سلبریتی‌های جهان و برجسته‌ترین بازیگران هالیوود، نام ایران نقش بست.

۴- توجه بی‌سابقه دولت‌های غربی: در کنار نکته بالا باز تقریبا برای نخستین بار پس از بهمن ۵۷ بود که دولت‌های غربی در این حجم گسترده از خواسته‌های ملت ایران حمایت کردند و بستر مساعد و همراه بین‌المللی برای این انقلاب ملی پدید آوردند؛ تا جایی که جیک سالیوان از مقامات دولت مماشات‌گر جو بایدن صراحتا بیان کرد دولت آمریکا در حمایت از مردم ایران بایستی «قاطع، روشن و اصول‌مند» باشد و اذعان کرد که سیاست باراک اوباما در سال ۸۸ نسبت به اعتراضات مردم ایران، اشتباه بود.

۵- اینترنت ماهواره‌ای: فیلترینگ اینترنت در سایه جمهوری اسلامی چنان ایرانیان را آزار داده و می‌دهد که اینترنت ماهواره‌ای برای آنان همچون رویا جلوه می‌کرد. واقعیت این است که این خیزش چنان افکار عمومی جهان را تکان داد که در همان چند روز نخست، ایلان ماسک، کارآفرین و ایده‌پرداز برجسته، از دولت آمریکا معافیت‌ از تحریم‌های لازم برای ارائه خدمات اینترنت ماهواره‌ای را اخذ کرد و سپس در توییتی نوشت اینترنت ماهواره‌ای استارلینک در ایران فعال می‌شود. اگرچه هنوز موانع سخت‌افزاری قابل‌توجهی مقابل فعال‌سازی واقعی این ماهواره در ایران وجود دارد ولی اینترنت ماهواره‌ای برای ایرانیان دیگر یک رویای دوردست نیست.

۶- همسانی شعارها با آبان ۹۸ و دی ۹۶: این خیزش اگرچه نسبت به دی ۹۶ و آبان ۹۸ گسترده‌تر است ولی پیوند خود با دو موج پیشین را حفظ کرده است. ماهیت شعارها همچنان ایران‌گرایانه و آزادی‌خواهانه است. شعارهای ملی همانند «ایران رو پس می‌گیریم» از پربسامدترین شعارها هستند و به خیل شعارهای آزادی‌خواهانه شعارهای جدیدی همچون «زن زندگی آزادی» نیز در دو گونه کردی و فارسی افزوده شدند. شعار «رضاشاه روحت شاد» نیز همچنان از شعارهای محبوب است و در دستکم ۱۵ شهر سر داده شده است. در بعضی شهرها همچون اردبیل، قروه، بیجار احتمالا برای نخستین بار بود که این شعار سر داده شد.

بر اساس ۶ مورد ذکرشده در بالا - که احتمالا می‌توان به آن افزود - می‌توان خیزش ملی شهریور و مهر ۱۴۰۱ را حتی مهم‌تر از امواج پیشین در آبان ۹۸ و دی ۹۶ قلمداد کرد ولی در عین‌حال و بنا به ماهیت شعارها می‌توان خیزش شهریور - مهر ۱۴۰۱ را در امتداد آن دو مقطع و در واقع موج بلندی دیگر از انقلاب ملی‌ای دانست که از دی ۹۶ از مشهد آغاز شد. به عبارت دیگر، و در ادبیات مطلوب جمهوری اسلامی، خیزش شهریور - مهر ۱۴۰۱ مهم‌ترین «اغتشاش» تاریخ این رژیم اسلامی بوده است.

فتور در دستگاه سرکوب

شواهدی که طی ۱۴ روز گذشته در فضای مجازی منتشر شده‌اند روایت از وضع اسف‌انگیز دستگاه سرکوب دارند. درگیری بین نیروهای یگان ویژه، حملات متعدد مردم به نیروهای آموزش دیده‌ی یگان ویژه، استفاده از کودکان برای سرکوب خیابانی، استفاده از نیروهای حراست ادارات برای سرکوب خیابانی، مشاهده سرکوب‌گرانی که دمپایی می‌پوشند یا در خیابان‌ها از خستگی دراز می‌کشند، حمله و بعضاً تصرف چند کلانتری یا ساختمان دولتی، همه و همه به صورت نمادین حکایت از آن دارند که سیستم در این برهه، از برآورده‌سازی استانداردهای سرکوب مطلوب خود ناتوان بوده است. 

سخنان حسین اشتری - فرمانده کل نیروی انتظامی - در نیمه‌شب تهران در خیابان در جمع چند تن از نیروهای پایین‌دست‌تر و خواهش التماس‌گونه‌ی او برای ایستادگی مقابل معترضان و پای قاسم سلیمانی را به وسط کشیدن برای برانگیختن احساسات سرکوب‌گران، نشانی به شدت نمادین از وضعیت نامطلوب دستگاه سرکوب است که مورد ادعای نگارندگان است. 

اینکه چرا جمهوری اسلامی علی‌رغم بی‌رحمی خود که پشتوانه‌های حقوقی و قانونی نیز برای آن فراهم شده، و علی‌رغم ۱۴ روز از گذشت اعتراضات و با وجود استفاده از تمام ابزارهای ممکن - همچون بازداشت فله‌ای، استفاده از گازهای اشک‌آور نوع جدید و سمی، خشونت عریان علیه معترضین، و شلیک مستقیم - باز هم نتوانسته این خیزش را بخواباند، مسئله‌ای چندعلتی است ولی نگارندگان شجاعت مثال‌زدنی زنان و مردان جوان ایرانی را اصلی‌ترین علت ضعف و فتور دستگاه سرکوب ارزیابی می‌کنند. این شجاعت و توانایی حتی برای سرکردگان دستگاه سرکوب نیز باورنکردنی است تا جاییکه محمدرضا نقدی، از سرکردگان سپاه پاسداران مدعی شده است معترضان آلوده به حشیش و مواد روانگردان هستند و «خبرگزاری» فارس وابسته به سپاه پاسداران، رفتارهای اعتراضی آنان را تحت‌تاثیر بازی‌های یارانه‌ای ارزیابی می‌کند!

جدای از شجاعت و تهور معترضان، عللی دیگر برای فتور دستگاه سرکوب نیز می‌توان ارزیابی کرد؛ همدلی برخی از نیروهای بدنه و حامی نظام با قتل دلخراش مهسا امینی (که رخداد برانگیزاننده این خیزش بود)، نارضایتی‌های شدید اقتصادی و اجتماعی در میان اقشار گوناگون مردم و حتی وابستگان ایدئولوژیک رژیم، فرسودگی و نومیدی ایجاد شده از کندی مذاکرات هسته‌ای و شکست احتمالی آن، و ضربات متعدد اسرائیل به دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی که منجر به پاکسازی‌های گسترده نیز شده است، از دیگر علل اختلال در کارکرد باثبات سامانه‌ی سرکوب نظام است. اما به علت مهم دیگری نیز بایستی اندیشید.

غیبت نامعمول خامنه‌ای و تاثیر آن بر دستگاه سرکوب

نگارندگان مدعی هستند که یکی دیگر از مهم‌ترین علل فتور دستگاه سرکوب، غیبت و سکوت خامنه‌ای طی این دو هفته - ۲۶ شهریور تا ۱۰ مهر ۱۴۰۱ - است. همانطور که در بالا آمد خیزش تابستان ۱۴۰۱ مهم‌ترین «اغتشاش» در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. بر این اساس انتظار می‌رفت (و می‌رود؟) که ولی فقیه این رژیم که در استعاره‌های مورد استفاده در جمهوری اسلامی به عنوان «عمود خیمه نظام» محسوب می‌شود، واکنشی سفت و درخور به آن نشان دهد چرا که او همیشه ناظم نظم سرکوب بوده است؛ ولی در کمال شگفتی علی خامنه‌ای تاکنون و طی این ۱۴ روز هیچ واکنشی از خود نشان نداده است. غیبت  و سکوتی که قطعا تاثیر منفی خود را در کارکرد سامانه‌ی سرکوب نیز گذاشته است.

نگارندگان بر این باور هستند که تخطی شخص خامنه‌ای از الگوهای ثابت رفتاری‌اش باعث سردرگمی در نیروهای میانه و پایین‌دست سرکوب شده است. شخص خامنه‌ای صاحب یکی از منظم‌ترین و دقیق‌ترین نظام‌های رفتاری در میان رهبران استبدادی معاصر است. مجموعه‌ رفتارهای او در قبال دولت آمریکا که حول آشتی‌ناپذیری سفت و سختی می‌گردد و نیز در قبال ارکان رژیم اسلامی و - از جمله - روسای قوه مجریه که همگی دو دوره بر سر کارند و سپس مغضوب می‌شوند از جمله شواهد مورد ارجاع برای نشان‌دادن پیش‌بینی پذیر بودن الگوهای رفتاری خامنه‌ای است. 

خامنه‌ای جز تحت فشار بسیار شدید (همچون تحریم‌های کمرشکن هسته‌ای در میانه دهه ۹۰ خورشیدی) عقب‌نشینی نمی‌کند و بر اصول اساسی ایدئولوژیک خود علی‌رغم اعتراض بلندپایگان رژیم اسلامی (اختلاف نظر او با رفسنجانی بر سر رابطه با آمریکا و نیز مسائل سال ۸۸ را به یاد بیاوریم) اصرار می‌کند. بر همین اساس است که او در هیچ اعتراض گسترده‌ای از دهه ۷۰ خورشیدی تا آبان ۹۸ کوچکترین امتیازی به معترضان نداد. دفتر او حتی در پاسخ به کسانی که دادخواه خون فرزندان جان‌باخته خود در آبان ۹۸ بودند پاسخ داد: «کدام آبان؟»

با چنین پیش‌درآمدی  الگوی رفتاری خامنه‌ای در اعتراضات کلان از تیر ۱۳۷۸ تاکنون را مرور کنیم:

تیر ۱۳۷۸: پس از اعتراضاتی که در ۱۸ تیر در به اوج رسید، خامنه‌ای در ۲۱ تیر ماه در میان هوادارن پرشورش حاضر شد. معترضین را به دشمن و پول‌های آمریکا ربط داد و از جریحه‌دار شدن قلب خود گفت و ادامه داد که: «عناصر داخلی حقیر ۲۰ سال است که کمین کرده‌اند که از امام و انقلاب انتقام بگیرند». حضار پا به رکاب وی شیون سر دادند، اشک ریختند و از روز بعد سرکوب گسترده‌تر به فتوای رهبر آغاز شد.

خرداد ۱۳۸۸: پس از اعتراضات مربوط به تقلب در ریاست جمهوری و معروف به جنبش سبز، خامنه‌ای در ۲۹ خرداد در نماز جمعه حاضر شد و گفت: «جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی دارم، همه اینها را کف دست گرفتم». او در آن سخنرانی مسئولیت خونریزی احتمالی را به گردن اردوکشان خیابانی انداخت. حضار باز هم پا به رکاب وی شیون سر دادند، اشک ریختند و از روز بعد سرکوب گسترده‌تر به فتوای رهبر آغاز شد.

دی ۱۳۹۶: پس از اعتراضات سراسری که از مشهد و در هفت دی‌ماه شروع شد، خامنه‌ای در ابتدا در سخنان کوتاهی در ۱۲ دی این اعتراض را به «دشمنان ایران» نسبت داد که: «با ابزارهای گوناگونِ در اختیارشان از جمله پول، سلاح، سیاست و دستگاه امنیتی هم‌پیمان شدند تا برای نظام اسلامی مشکل ایجاد کنند». دشمن‌نامیدن معترضان عملا به معنای فتوای عمومی سرکوب گسترده بود. در ۱۵ و ۱۶ دی نیز تظاهرات‌‌های گسترده‌ای با ساماندهی رژیم و با حضور حامیان رژیم برگزار شد. خامنه‌ای سپس سخنرانی مفصل‌تری در ۱۹ دی ماه در رابطه با این اعتراضات انجام داد. او اعتراضات را «آتش‌بازی‌ها» و «شیطنت‌کاری‌ها» و «حرکت‌های وحشیانه» نامید و آمریکا و اسراییل و دولت‌های عربی خلیج فارس را مقصر دانست. «جوان حزب‌اللهی» را حافظ ایران دانست و نه «بی‌عقل»های در خیابان که علیه اعتقادات مردم و قرآن حرف زدند. حضار پا به رکاب این بار به چند فقره خوشمزگی رهبر خندیدند.

آبان ۱۳۹۸: پس از اعتراضات سراسری، گسترده، خشن و شدیداللحن که گرانی بنزین رخداد برانگیزاننده آن بود، خامنه‌ای بلافاصله به میدان آمد و دو روز پس از آغاز اعتراضات، معترضان را «اشرار» نامید که با «مردم عادی» فرق دارند. او به مردم توصیه کرد که از «اشرار» فاصله بگیرند. اشراری که به گفته او، «مراکز شرارت دنیا» آنان را تشویق می‌کردند. به میان‌کشیدن پای عنصر خارجی به اعتراضات مردمی و توصیه به فاصله از آنچه او «اشرار» می‌نامید درواقع توصیه به دستگاه سرکوب برای اعمال مشت آهنین بود. مشت آهنینی که در تخمینی حداقلی طی کمتر از یک هفته ۱۵۰۰ کشته به جای گذاشت و همه چیز را به پیش و پس از خود تقسیم کرد.

شهریور - مهر ۱۴۰۱: خامنه‌ای در طی ۱۴ روزی که از خیزش شهریور - مهر ۱۴۰۰ گذشته است، دوبار در مراسم رسمی حاضر شده است. نخست در ۲۶ شهریور در مراسم اربعین حاضر شد و به طور مختصر و به صورت ایستاده سخنرانی کرد که تا حدی تاییدکننده گزارش نیویورک تایمز در مورد جراحی روده‌ی او بود. او بار دیگر در دیدار با نظامیان در ۳۰ شهریور حاضر شد و این بار طولانی‌تر به سخنرانی پرداخت. در هر دو مورد او اشاره‌ای به اعتراضات گسترده و یا قتل مهسا امینی نکرد. 

برآمد

عدم اشاره خامنه‌ای به آنچه هواداران او «اغتشاشات» می‌نامند موجب ایجاد تردید، شکاف، شبهه و خلل در میان اصحاب او شده است و احتمالا یکی از این دو فرض یا تلفیقی از آن دو آنان را در بر گرفته است؛ یکم، اعتراضات چنان شدید است که از دایره کنترل خارج است و رهبر توان کنترل اوضاع را ندارد. دوم، رهبر سخت بیمار است و شاید اساساً دیگر زنده نیست.

هر چه است، این مسئله تاثیر منفی خود را نه صرفا بر سرکوبگران خیابان بلکه بر عملکرد پروپاگاندای سرکوب نیز گذاشته است؛ تا جاییکه عدم شرکت تحقیرآمیز طرفداران نظام در راهپیمایی‌های نمادین حمایت از نظام، از جمله نشانه‌های ضعف پروپاگاندای سرکوب است. 

این فتور موجب ایجاد تنش‌های درونی در درون حامیان رژیم نیز شده است. به عنوان نمونه می‌توان به جزوه‌ای به نام «کنشگران فتنه سلبریتی‌ها» اشاره کرد که سپاه سایبری پاسداران در هفتم مهر ۱۴۰۱ منتشر کرد و در آن از کسانی چون «وحید اشتری»، «ناصر نقویان»، «مهدی نصیری»، «سعید زیباکلام» و…در کنار پادشاهی‌خواهان، و کارگزاران رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور به عنوان کسانی نام برده شده که در «جبهه نظام شیطانی» علیه جمهوری اسلامی قرار دارند. شاخصه مشترک افراد نام‌برده که همه از علاقمندان به جمهوری اسلامی هستند، «انتقاد» از شیوه رفتار جمهوری اسلامی با زنده‌یاد ژینا امینی بوده است. 

اخلال در تنها امر منظم رژیم جمهوری اسلامی، یعنی الگوی رفتاری پیش‌بینی‌پذیر خامنه‌ای در هنگامه‌ی «اغتشاشات»، دستگاه سرکوب رژیم جمهوری اسلامی را منگ و گنگ کرده است. این منگی و گنگی فرصت مناسبی جهت برانداختن رژیم کنونی برای ایرانیان فراهم کرده است.